[ دلـنـوشـتـه های بــآرانـی ]

همین جا که هستی و من با توام
همین جا که از کل دنیا کمیم
تو بـارون پاییزی و کوچه ها
چه خوبه تو و چتر و من با همیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران باش و ببار
نپرس، کاسه های خالی از آن کیست ؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلــم گرفــتـه از آدمــايــي كــه ميــگن :
دوست دارم امــا مــعــنـيشـو نـمـيدونـن
از آدمـايــي كــه مـيـخـوايـن مــال اونـا بـاشـي امــا خـودشـون مــال تـو نـيستـن
از اونـايي كـه زيـر بـارون برات ميميرن و وقـتـي آفـتـاب مـيشـه
همــه چـيز از يـادشــون مـيره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران که می بارد
ترجیح میدهم
برای خودم در فنجانم
چای بریزم پشت پنجره ی باران زده
بنشینم و به جای مرور تلخی های زندگی ام
به خدایی بیاندیشم که
آرامشم را از حضورش در قلبم و در هر لحظه ی زندگیم
دارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همچون باران باشیم ،
رنج جدا شدن از آسمان را
در سبز کردن زندگی جبران کنیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کــودکــــ که بودم
بــاران زیاد مــی بارید
راز نــم نـــم بــاران های کــودکــی ام
آنگــاه برایم جــان گـــرفت
کــــه چــشمانــم چــتر همیشــه بــارانــی روزگــار شُــد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گیرم که باران هم آمد
همه چیز را هم شست
هوا هم عالی شد
فایده اش برای من چیست؟
هوای دل من بی تو پس است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه لذتی دارد
از فردای نیامده نترسیدن!
گوش به باران دادن ،
چای درست کردن ،
پادشاه ِ وقت ِ خود بودن ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاه باران همه دغدغه اش باریدن نیست
ز غصه تنها شدنش می بارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هوای دونفره
نه ابر می خواهد
نه باران
کافیست حواسمان به هم باشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین