خلاقیت در داستان‌گویی

TELMATELMA عضو تأیید شده است.

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
9,051
پسندها
پسندها
7,038
امتیازها
امتیازها
503
سکه
88
•[?]• آر ال استاین برای «مجموعه‌ی پارک وحشت»، هر کتاب رو دو قسمت کرد. هز کتاب راوی و شخصیتِ جدایی داره. بخش اول کتاب روایت یک ماجرا برای آشنایی خواننده با شخصیت بود، و توی بخش دوم شخصیت‌ها به پارک وحشت می‌رفتن و با هم آشنا می‌شدن و با هم درگیرِ ماجراهای جدید پارک می‌شدن.
همچنین در هر جلد فقط بخشی از نقشه‌ی پارک آشکار می‌شد که ماجراها توش اتفاق افتاده بودن.

•[?]• استفنی مه‌یر برای نشون دادن افسردگی و تهی بودن شخصیت داستانش، چند صفحه‌ی خالی توی کتاب «ماه نو» گذاشت.

•[?]• کرول شیلدز برای رمان «وقایع تصادفی» رمان رو به دو قسمت تقسیم کرد. جلوی کتاب نوشته: داستان زن و پشت کتاب نوشته: داستان مرد. شما می‌تونید کتاب رو از هر قسمت که دوست داشتید شروع کنید. هر دو قسمت به پنج روز مشخص از زندگیِ یک زن و شوهر پرداخته.
اگه اول داستان زن رو بخونید، دیدگاهتون نسبت به داستان مرد عوض خواهد شد و برعکس. در واقع شما دو تا رمان متفاوت دارید، و بسته به این‌که از کدوم بخش شروع کنید به خوندن، احساسات متفاوتی رو تجربه می‌کنید.

•[?]• کتاب‌های مجموعه‌ی «وارکرفت» مثل پازل هستن و هرکدوم رو که بخونید با بخشی از دنیای این کتاب‌ها آشنا می‌شید.

•[?]• کورنلیا فونکه و گی‌یرمو دل‌تورو در رمان «هزارتوی پن» هر چند فصل یک‌بار، یک افسانه‌ی پریان نوشتند که به داستان هم بی‌ربط نیست و فضای فانتزیِ اون رو بهتر جلوه می‌ده.

•[?]• خولیو کورتازار برای خوندن کتابش «لی‌لی» دو روش پیشنهاد کرده: خوندن فصل های 1 تا 56 (99 فصل باقی مونده قابل‌مصرف‌اند). یا با لی‌لی کردن بین 155 فصل. اون همچنین به خوانندگان پیشنهاد کرده روش ویژه‌ی خودشون رو انتخاب کنن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین