شما دو تا از کتابهای اسماعیل فصیح را در نوین کتاب گویا خواندهاید. چطور تجربهای بود؟ به نظرتان شنیدن این دو رمان جذابتر است یا خواندن نسخه کاغذی آن؟
فصیح برای من نویسنده ویژهای است. نثرش و شکل داستان گفتن ساده و لحنی که دارد او را از بسیاری متمایز کرده یا بهتر است بگویم در جای دیگری مینشاند. شخصیت دوستداشتنی جلال آریان که هرکسی مثل من میتواند با او همداستان شود و از طرف دیگر، وقایعنگاری و حرکت روی نقشه یک شهر -آنهم اگر جنوب باشد و اهواز- لطف دیگری دارد. نکته درباره کتاب صوتی برای من همیشه یک چیز مهم بوده و آن اینکه، گوینده کتاب صوتی باید تلاش کند تا خود را به عنوان یک واسطه، به عنوان یک صدای زیبا، از میان بردارد. یعنی برای یک گوینده و کتابخوان، نباید این جمله مشعوفکننده باشد که مخاطب کتاب مدام در طول شنیدن کتاب بگوید چه صدای زیبایی. این صدای زیبا رابطه مخاطب را با اصل موضوع یعنی خود کتاب منقطع میکند. پس به عقیده من، وقتی کتاب صوتی موفق است که صدا استاندارد باشد و روی متن، سایه نیندازد تا مخاطب تا حد ممکن بیواسطه درگیر کتاب شود؛ و نه صدای گوینده. برای همین است که میگویم بهترین صداها برای خواندن یک کتاب صوتی، خنثیترین آنها هستند؛ چون کتاب و کلمات و نثر و هرآنچه در متن مولف هست، به اندازه کافی گویا خواهد بود.
جنوبی بودن شما و گذشتن فضای کتاب «زمستان 62» در دوران جنگ و اهواز و ... چقدر به شما در خواندن و انتقال حس بهتر کمک کرد؟
در پاسخ به سوال اول به این موضوع اشاره کردم و اینجا کمی جواب را مشروحتر میآورم. بی شک، جنوبی بودن من با متن آقای فصیح علیالخصوص در زمستان 62 ارتباط تنگاتنگی دارد. وقتی برای دوستانم میگویم که من این کتاب را دقیقا توی همان آدرسها و خیابانها و محلههایی که اتفاق افتاده است، خواندهام، باورشان نمیشود؛ ولی واقعا همین است و در سفری که به اهواز داشتم، از این موقعیتهای جغرافیایی در شهر فیلم گرفتم و توضیحاتی روی آنها ارائه دادم. من «زمستان 62» به دست توی خیابانهای اهواز راه میرفتم و همراه با جلال آریان از این کوچه به آن کوچه میرفتم و حتی کوچکترین تفاوتی بین آنچه فصیح در کتاب میآورد، با واقعیت جغرافیای شهری اهواز حس نکردم. من با جلال آریان در کوچههای باغ شیخ راه رفتم و حتی شاید خانه مریم را پیدا کردم و زیر پنجره اتاق هتل آستوریا که حالا اسمش پارس شده، نشستم و یک بار دیگر جنگ را تجربه کردم؛ چون بچه جنگ بودن هیچ وقت دست از سر آدم بر نمیدارد.