پایان نقدوبررسی نقد شورای رمان به فاصله یک رویا | M£Riya کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png
با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @Tarana

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسم تعالی
نام رمان: به فاصله‌ی یک رویا
نویسنده: M£Riya
ژانر: اجتماعی، تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
به دست‌هایش نگاه کرد، خالی بود. به پشت سر خیره شد، پل‌ها شکسته بود. روشنایی مقابل به سلول‌‌هایش فراخوان حضور می‌داد؛ اما هنوز به هویتش شک داشت.
با دست‌های پر از هیچ و پاهای گره خورده به ریسمان پوسیده‌ی خاطرات کورسوهای امید را پی‌می‌گرفت، بلکه از تاریکی مطلقی که خودش را در آن حبس کرده بود، نجات یابد.

برای مطالعه اثر کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به‌نام‌تعالی
نقد رمان "به فاصله یک رویا"
منتقد رمان "Tarana"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "۸ مرداد ۱۴۰۰"

?ارکان‌های اولیه نقد?
۱. عنوان رمان:
نام رمان شما ‌«به فاصله‌ی یک رویا» بود که با چند سرچ کوچیک فهمیدم که اسم از لحاظ تکراری بودن یا کلیشه مشکلی نداشت و در این مورد به خوبی عمل کردید. در ابتدا برخورد با این اسم، ژانر تراژدی و عاشقانه را در محتوای رمان حس کردم. با کمی فکر روی اسم به این نتیجه رسیدم که انتخاب این اسم شاید به دلیل تلاش یک شخصیت برای رسیدن به هدفی بود و فاصله‌ی شخص برای رسیدن به آن، رویایی دست‌نیافتی است. در ادامه این سوال در ذهنم ایجاد شد که این شخص برای طی کردن اون رویا باید چه کارهایی انجام بده و با خوندن رمان شاهد اتفاقات عجیبی بودیم که امیرعلی (سبحان) تو خواب طولانی مدّتی تجربه‌اش کرد و این همون رویای بزرگی بود که برای رسیدن به آن امیدش را زنده می‌کرد. به نظرم برای رساندن منظورتون از محتوای رمان به درستی عمل کردید، امّا برای جذب مخاطب کافی نبود و می‌تونستید اسم مناسب‌تر و خاص‌تری انتخاب کنید. عنوان اثر شامل ترکیب چند واژه بود که در این مورد پیشنهاد می‌کنم اسم کوتاه‌تری را در نظر بگیرید که در حک کردن اسم در ذهن مخاطب و ایجاد جذابیت بیشتر، به خوبی عمل کنید.

۲. ژانر رمان:
ژانر‌های انتخابی شما به ترتیب اصلی و فرعی به شکل تراژدی، عاشقانه، اجتماعی بودند که تراژدی و عاشقانه ژانر اصلی و اجتماعی ژانر فرعی به حساب می‌آمد. همان‌طور که انتظار می‌رفت ژانر‌های اصلی تراژدی و عاشقانه در عنوان رمان و خلاصه به چشم می‌خورد و در این مورد به خوبی عمل کردید. در ادامه با بررسی ژانر و موضوع، ژانر اجتماعی هم به اندازه‌ای که نیاز بود به نمایش گذاشته شد و با باقی ژانرها مانند یک زنجیر پیوسته و ارتباط داشت.

۳. خلاصه رمان:
خلاصه رمان نمایانگر شخصی بود که در زندگی با شکست‌هایی مواجه شد یا با اتفاقات دردناکی مقابله کرد. شما با نوشتن متنی با اندازه متوسط و ابهامات کافی که ژانر تراژدی در آن به خوبی دیده می‌شد، خبر از از بین رفتن تمام چیزها در زندگی یک شخص دادید. خلاصه رمان با محتوا و اسم رمان ارتباط داشت، امّا نه به آن اندازه‌ای که مخاطب با خواندن رمان به یاد متن خلاصه بیفتد و به دنبال حل ابهامات باشد. اگر حداقل یک اتفاقات و اطلاعات واضح‌تری به خلاصه اضافه می‌کردید، متن کامل‌تری شکل می‌گرفت که برای جذب مخاطب مناسب‌تر بود. من پیشنهاد می‌کنم برای حل این مشکل، یک اتفاق که خبر از گذشته شخص بدهد (همراه با ابهامات کافی) به متن اضافه کنید.

۴. جلد رمان:
در جلد رمان دو زوج که دست همدیگر را گرفته‌اند وجود داشت و متنی در زیر جلد که خبر از ژانر عاشقانه می‌داد. بخش بیشتری از جلد رمان را به رنگ خاکستری اختصاص دادید که توانست ارتباطی با ژانر تراژدی داشته باشد، امّا برای طرح اصلی جلد کم کاری کردید و می‌توانستید جلدی را در نظر بگیرید که در میان ژانرهای عاشقانه کمتر دیده بشود و با ایده و داستان همخوانی داشته باشد. برای مثال بخشی از اتفاقی دردناک مانند زلزله‌ای که پیش آمد یا اتفاقی که با ژانر تراژدی و اجتماعی هم ارتباط داشته باشد، در بک گراند جلد قرار بدید و در آن میان دو زوج که دست یکدیگر را گرفته‌اند. این فقط یک مثال بود که به ذهنم اومد، شما می‌توانید از هر طرح جلدی که می‌خواهید استفاده کنید.

۵. مقدمه رمان:
برای مقدمه رمان یک شعر انتخاب کردید که از محمدعلی بهمنی بوده و پیشنهاد می‌کنم منبع هم در پایان مقدمه ذکر کنید. شعر واقعا به نظر من در حس و حال و محتوای رمان بود و مشکلی نداشت. توانست جذابیتی برای ادامه رمان ایجاد کند و در اندازه‌ای متناسب هم بود.

?ساختمان کلی?
۱. شروع رمان:
شروع رمان با حادثه و تصادفی بود که شخصیت اصلی (سبحان) را به رویایی طولانی مدّت منتقل بود و آن فضای عجیب رویا مخاطب را مجبور به ادامه دادن رمان می‌کرد، امّا تصادف برای ابتدا رمان کمی خسته‌کننده و تکراری به نظر می‌رسید و بهتر بود که از رویای سبحان شروع می‌کردید و قضیه تصادف را به‌شکل یک خط کوتاه و اتفاق در گذشته به زبان بیاورید. در این صورت هم ابهامات بیشتری برای جذب مخاطب ایجاد می‌شد و هم ایده رمان کمتر قابل حدس می‌شد. به نظر من سوال بزرگی که در ذهن مخاطب ایجاد کردید (این‌که سبحان در کجا است و بعد از تصادف چه اتفاقی افتاده) واقعا زیبا بود و برای جذب مخاطب به خوبی عمل کردید.

۲. میانه رمان:
میانه رمان از قسمتی که امیرعلی فهمید که در رویاهای گذشته خود است، اوج گرفت و ایده بزرگ و غافلگیر کننده رمان را به نمایش گذاشت. در این قسمت شما بزرگ‌ترین برگ برنده خودتان را به نمایش گذاشتید و آخرین ضربه موفقیت‌آمیز برای جذب مخاطب تا پایان رمان را وارد کردید. بعد از آن سبحان کمی به حقیقت نزدیک شد که در رویاهایی وجود دارد که گویی حقیقت ندارند و بعد از اینکه بیدار شد، ترغیب به رها کردن شخصیت فعلی‌اش و حل مشکلات شد. در این قسمت به‌خوبی انگیزه شخصیت و هیجان او را برای حل مشکلا به نمایش گذاشتید و مخاطب را هم همراه با سبحان به سمت هدف رمان کشاندید. من واقعا مشکلی در میانه ندیدم و امیدوارم در ادامه هم موفق باشید.

?ارکان‌های پایانی?
۱. ایرادات نگارشی:
۱.درست نویسی
_تکرار
در این قسمت من مشکلی ندیدم و کلمات را تکرار نکردید.

_نیم‌فاصله‌ها
در نیم‌فاصله‌ها به خوبی عمل کردید و جز موارد کوچک مشکلی ندیدم.

_غلط املایی
مشکلی نداشت!

۲.علائم نگارشی
تمامی علائم رعایت شده بودند.

۳.اندازه پاراگراف‌ها و پارت‌ها
به صورت استاندارد بود و مشکلی نداشت.

۲. سخن منتقد:
من واقعا از خوندن این رمان لذت بردم و جزو محدود رمان‌های تراژدی و عاشقانه بود که ایده‌اش به دلم نشست. فقط در مواردی مانند توصیفات مکان و چهره هم مانند احساسات و پوشش عمل می‌کردید، رمان خیلی تکمیل‌تر به نظر می‌رسید. و در برخی موارد اسمی از شخصیت نمی‌بردید که مخاطب نمی‌فهمید منظورتان چه شخصی است و متن در آن بخش کمی گنگ به نظر می‌رسید. در کل خیلی لذت بردم و امیدوارم موفق باشید.

ترانه
@M£Riya
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

شکارچیشکارچی عضو تأیید شده است.

نویسنده رسمی رمان
نویسنده رسمی رمان
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,338
پسندها
پسندها
5,938
امتیازها
امتیازها
388
سکه
1,308
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین