پایان نقدوبررسی نقد شورای رمان رویای بزرگم | سارا مرتضوی کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png
با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @Mahkameh و @_mahdi.8399_

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بسم تعالی
63274_887bba3e1ae704e03b917a746d8ffd69.jpg

نام رمان: رویای بزرگم(جلد اول)
نام نویسنده: سارا مرتضوی
ژانر: اجتماعی، تراژدی
خلاصه:
این رمان روایت زندگی من است. از بدو تولد تا سیزده سالگی. من را با مشکلاتم بشناسید.
این رمان را نوشتم تا دردهایم شود تجربه‌ا‌ی برای آیندگان.
نوشتم تا به یاد داشته باشم تا آخر عمرم، سارا که بود، کجا بود، چه شد و به کجا رسید.
نوشتم تا یاد بدهم در پس همه‌ی مشکلات ریز و درشت زندگی، نیکی وجود دارد.

برای مطالعه رمان کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به‌نام‌تعالی
نقد رمان "رویای بزرگم"
منتقد رمان "mahdi.8399"
نوع نقد "نقد اولیه و حرفه‌ای شورا"
تاریخ تحویل "۱۵ مرداد ۱۴۰۰"

⭕نقد شماره 1⭕

?ارکان‌های اولیه?
۱. نام اثر:
خب اسم این رمان نشان از تراژدیک بودن داستان و سختی‌هایی که در پس رسیدن به هدفی بزرگتر کشیده میشه، میده. در مرحله اول تو ذهنم این سوال پیش اومد که اون رویایی که کاراکتر اصلی دنبالش بود چی بود؟
در انتخاب اسم می‌شد بهتر عمل کرد چون اسم رویا و بزرگ از کلمات کلیشه‌ای هستن که خیلی استفاده می‌شه
اسم توانست ژانر و محتوای رمان رو به خوبی معرفی کنه ولی به نظرم تو جذب مخاطب موفق نبود.. چون محتوای رمان رو خیلی آشکار می‌کرد. می‌تونستید با انتخاب اسمی که ابهام بیشتری داشته باشه ذهن خواننده رو به چالش بکشونید.

۲. ژانر اثر:
در ترتیب ژانر به خوبی عمل کردید به‌صورتی که اجتماعی ژانر اصلی و تراژدیک ژانر فرعی بود. البته که رمانتون هنوز تکمیل نشده و مشکلات اجتماعی هنوز پررنگ نشده.

۳. خلاصه اثر:
خلاصه ضعیفی رو مشاهدی کردیم... خلاصه ای که دور از هرگونه ابهام و جذابیت برای خواننده بود. با متنی خیلی کوتاه و پر از جملات کلیشه‌ای که اصلا کفاف همچین رمانی رو نمی‌داد. نویسنده خیلی رک و پوست کنده اشاره کرد که از بدو تولد تا سینزده سالگی رو شرح میده... لازم به ذکر هست که معمولا رمان‌هایی که به شکل زندگی نامه نوشته می‌شن خب خواننده کمتری دارن و برای جذب خواننده باید از خلاصه و عنوان قوی و فکر شده‌ای استفاده بشه.

۴. جلد:
در جلد رمان از تصویر دختر بچه‌ای استفاده کردید که یحتمل تصویر سارا؛ کاراکتر اصلی هست. ترکیب رنگ استفاده شده در جلد قهوه‌ای و کرم رنگ هست که رنگ قهوه ای می‌تواند به پستی بلندی‌ها و سختی‌های کاراکتر اشاره کند و رنگ کرم هم می‌تواند به آسونی که در پس سختی قرار دارد اشاره کند... متن زیر جلد هم اشاره به متن مقدمه دارد "در پس همه مشکلات ریز و درشت زندگی، نیکی وجود دارد"

۵. مقدمه اثر:
خب مقدمه به نسبت طولانی بود..
نکته قوت مقدمه این بود که خودنوشت بود... متن انگیزشی که به کلیت متن و بدنه رمان می‌خورد.
اما می‌توانست خیلی کوتاه‌تر و تاثیرگذار‌تر باشه. متنش به دور از ابهام بود و جذابیت خاصی برای خواننده ایجاد نمی‌کرد. پیشنهاد می‌کنم که با کوتاه‌تر کردن متن مقدمه و یک ویرایش کلی‌تر ذهن خواننده رو برای دریافت متن رمان آماده کنید.

?ساختمان کلی رمان?
۱. شروع رمان:
رمان نسبتا شروع کوتاهی داشت و ۱۰ پارت اول رو به خودش اختصاص داده بود. رمان با توضیح شخصیت‌های فاطمه و محمد شروع شد و با روند به دنیا آمدن سارا ادامه پیدا کرد. در مورد شخصیت پردازی جلوتر اشاره میکنم ولی نکاتی رو همینجا متذکر می‌شم. اینکه شخصیت پردازی رو بصورت ساده و پشت سر هم در اول رمان انجام دادید ضعف رمان بود چون می‌توانست لابه‌لای متن و دیالوگ ها انجام بشه. در شروع جذب مخاطب به خوبی انجام نگرفت و اتفاقات قابل پیش‌بینی بود.
درباره دیالوگ پایانی فصل یک که همون شروع رمان میشه برام سوال پیش اومد که بچه یک ساله چطور به این وضوح حرف می‌زنه... اگه منظورتون اینکه که بعد ها تعریف میکرد باید فعل‌های اون بخش رو عوض کنید چون زمان حال هستند.

۲. میانه رمان:
فصل دوم شروع میانه رمان یا شروع کشمکش‌ها و تنش های رمان بود. از اونجایی که رمان هنوز تموم نشده، از پارت یازده تا جایی که نویسنده تایپ کردند را میانه رمان در نظر می‌گیریم. تنش های اصلی بدنی دو بار گم شدن سارا و مریضی سارا هستند که دونه دونه برسیشون می‌کنیم.
انتقال حس در اولین گم شدن سارا به نسبت قابل قبول و قابل باور بود. کار هایی که مادربزرگ در غیاب سارا انجام داد قابل باور و انتقال حس خوب بود.
دومین گم شدن سارا ضعف داشت هم در انتقال حس هم در باور پذیری... به نظرم مادرش با گم شدن بچش خیلی ساده برخورد کرد و جای نگرانی بیشتر هم داشت. همچنین بچه ای که گم شده خوش و خرم دست در دست یه فرد غریبه نمیمونه تازه صدای خندشم به گوش برسه.
در باره مریضی خب اطلاعات تکمیلی که به خواننده می‌دادید خیلی به جا و کامل بود از لحاظ علمی و انتقال احساسات خوب عمل کردید فقط نکته کوچیکی که جای ذکر داشت این بود که در بخش کودکان به همون راحتی که گفتید بچه نمی‌تواند اینور اونور برود و دوست پیدا کند اتاق ها جداست و همراه کودک کنارش هست..سختی های یک آزمایش ساده در دوران قدیم رو به خوبی بیان کردید و قابل لم*س بود.
از نقاط ضعف این بخش اینه که به جای اینکه با اعمالی باور پذیر به خواننده القا کنید که سارا بچه باهوشیه بارها و بارها از زبون شخصیت‌های مختلف گفتین. خب این برای خواننده خسته کننده هست و زدگی از رمان رو حاصل می‌شه.

?ارکان‌های میانی?
۱. زاویه دید:
زاویه دید این رمان دانای کل بود که بعضی اوقات از زبون سارا هم گفته می‌شد با توجه به حالت زندگی نامه‌ای رمان زاویه دید دانای کل انتخاب خوبی بود.

۲. سیر رمان:
سیر داستان در شروع رمان خیلی سریع بود و جای توضیح بیشتری داشت.. در قسمت میانه سیر کلی رمان متناسب بود و تنش ها و کشمش ها به خوبی قرار داده شده بود که یک وقت خواننده از رمان زده نشه ولی باز هم می‌توانست با دقت تر جایگذاری شود که خواننده را به خواندن ادامه رمان جذب کند

۳. بافت متن
تقریبا می‌توان گفت که بافت متن ادبی بود ولی حالت صمیمانه نهفته در کلام نویسنده باعث می‌شد که خواننده با رمان ارتباط برقرار کنه. دیالوگ ها هم حالت محاوره‌ای داشتند که حس صمیمیت را القا می‌کرد.

۴. دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها
نویسنده در نوشتن دیالوگ و مونولوگ کم کاری کرده و بیشتر انتقال احساسات و حالات رو به‌صورت مستقیم گفته که کیفیت رمان رو پایین آورده.
به نویسنده پیشنهاد می‌کنم حتما روی دیالوگ ها ویرایش بزنن. دیالوگ‌ها پنجره‌هایی هستند که باعث می‌شه خواننده با رمان ارتباط برقرار کنه و وقتی کم کاری می‌شه خواننده از فضای اصلی و حالات شخصیت ها دور میشه.

?ساختمان ایده کلی?
۱. ایده اصلی
خب نویسنده در مقدمه اعلام کرد که داستان واقعیه و جایی که باید ایده بررسی بشه نحوه انتقال واقعیته... خب می‌تونست با کمی اغراق کمتر و تاکید روی مسائل مهم‌تر سطح رمان رو بالا‌تر ببره..

۲. پیام داستان
طبق مقدمه پیام داستان عین ضرب المثل "پایان شب سیه سپید است" هستش.. فعلا داره از سختیای راه کاراکتر میگه و از اونجایی که رمان ناتمومه فعلا جای صحبت نداره.

۳. باور پذیری
نکات زیادی بود ولی من سه مورد رو گلچین کردم که باورپذیریه داستان رو درک کنید.
اولی راجب حفظ قرآن کاراکتر هست... به دور از باور هست که کودک ۳ ساله ای که نه درست و حسابی بلده حرف بزنه و نه بلده بنویسه به راحتی که نویسنده اشاره کرد دو جزء از قرآن کریم رو حفظ کند... البته استثنا همیشه و تو هر موضوعی وجود دارد ولی در نوشتن داستان و باورپذیریش قابل قبول نیست.
بعدی داستان گیر کردن دست کاراکتر لای در ماشین هست... خب وقتی یک بچه دستش لای در گیر می‌کنه واکنش طبیعی انعکاس بدنش‌ کشیدن دست و گریه و جیغ هست؛ اینکه چطور در سکوت دستش رو کشید خب جای سوال دارد.
سومی هم که قبلا بهش اشاره کردم قدم زدن سارا در بخش های بیمارستانه و اینکه شب خوابش نگرفت و یهویی تصمیم گرفت برود قدم بزند..

?ارکان‌های اصلی?
۱. توصیفات:
⭕توصیفات احساسات: توصیفات احساسات قابل قبول بود... انتقال احساسات غم، خوشحالی، تعجب و ... به خوبی انجام شد و این اعمال بیشتر در کشمکش ها قابل مشاهده بود.
⭕توصیفات حالات: اینجا معمولی برخورد شد. در موقعیت‌های متعددی دیدیم که سارا با توجه به اعتقاداتش رفتارایی رو نشون داد که با نگاهی دقیق تر میشه متوجهشون شد و این نکته مثبتیه... هنگام شیطنت‌ها حالات چهره سارا کم بود و جای کار داشت. خیلی جاها می‌شد انتقال حالات یا احساسات با حرکات بدن نشون داده بشه که اضافه گویی ها هم کم بشه...
⭕توصیفات زمان: سیر کلی زمانی رمان خوب بود و موقعیت‌ها و رفتارات کاراکتر ها مناسب بود ولی بعضی جاها پرش زمانی خیلی یهویی بود به طوری که وقتی خواننده تازه داشت با اون موقعیت خو می‌گرفت پرش زمانی اتفاق می‌افتاد و این ارتباط رو قطع می‌کرد.
⭕توصیفات مکان و چهره: توصیفات مکان ضعیف بود خواننده احساس می‌کرد که اتفاقات در خلاء داره رخ میده مثلا وقتی تو بیمارستان میان راهرو ها راه می‌رفت.. اون نور سفید لامپا که تو چشم میزند. بوی بیمارستان... شلوغی فضا... جای خالی اینجور توصیفات خیلی حس می‌شد
در چهره پردازی هم خوب عمل نکردید. این کار که شخصیت ها رو همون پارت اول توصیف کردین و دیگه سراغشون نرفتین باعث دور شدن مخاطب از شخصیت ها میشه می‌تونستید لابه‌لای دیالوگ ها یا در متن بصورت تدریجی توصیف کنید.

۲‌. شخصیت پردازی:
خوب عمل نشد. مستقیما اشاره می‌کردید مثلا سارا شیطونه یا سارا باهوشه یا مادربزرگ دلسوزه... این باعث زدگی در خواننده می‌شود. پدر و مادر سارا به عنوان یک شخصیت فرعی مهم بجز پارت های اول هیچ‌جا توضیحی ازشون ندیدیم.. همه‌چیز فقط توصیف چهره نیست. ما از شخصیت و اخلاق کاراکتر ها هیچ پیش زمینه ای نداریم حتما ویرایش بشه...

۳. فضاسازی:
رمان شما کافه نویسندگان کاملا کاراکتر محور بوده و توضیحی درباره فضای واقعه داده نمی‌شد...بعد از هر پرش زمانی انتظار می‌رفت ابتدا اندکی درباره فضای نوشته توضیح داده بشه سپس حول محور کاراکتر اتفاقا بیوفته ولی شما مستقیما شروع میکردید به شرح دادن واقعه.
پ.ن: چرا هر دوستی که سارا پیدا میکرد موهاش بور بود؟

۴. کشمکش‌ها:
در کشمکش به نسبت خوب کار شده بود اگه باور پذیری‌هاش رو فاکتور بگیریم قابل قبول بود. بیشتر کشمکش ها بیرونی بود یعنی سارا با عوامل بیرونی مانند حرف دیگران بود که مثال عینیش هم از سوالات فامیلا می‌شد زد.

۵. پیرنگ:
تا اینجا، داستان بصورت مرتب پشت سر هم اتفاقاتی رو بیان می‌کرد. سارا که با سختی و پستی بلندی های زیاد متولد شد. شیطنت‌های دوره کودکیش رو شاهد بودیم؛ حرف نشنوی‌هاش، بازیگوشی‌هاش، بعد سارا وارد مهدکودک شد از همه همسالانش جلوتر بود و بیشتر درک می‌کرد که همین قضیه بعث سختی کشیدنش در اون بازه زمانی می‌شد. سارا وارد مدرسه شد باز هم از هم‌کلاسی‌هاش پیشی گرفت تا جایی که معلم مجبور شد به خونوادش پیشنهاد معلم خصوصی بدهد... سارا بیمار شد بعد از دوا درمون و جواب ندادن مجبور شد زیر تیغ جراحی برود..
اتفاقات پشت سر هم ولی با تداخل زمانی بودن پیشنهاد می‌شه‌ روی پرش‌های زمانی بیشتر کار کنید.

?ارکان‌های پایانی?
۱‌. ایرادات نگارشی
-غلط املایی
در نگاه کلی رمان خوبی از نظر نگارش بود فقط یکجا نویسنده به‌جای زل نوشت زول..

-نیم فاصله
به خوبی رعایت شده بود ایراد خاصی ندیدم

-شکسته نویسی
خوب بود موردی ندیدم بجز یک جا که نوشته بودید صاحبخانههست

-علائم نگارشی
به خوبی رعایت شده بود

-پاراگراف بندی و اندازه پارت‌ها
اوایل رمان پارت‌ها یا خیلی بلند بودن یا خیلی کوتاه ولی هرچی به آخر رمان نزدیک شدیم پارت گذاری‌ها بالانس شد.
ایرادی که اینجا وارده اینه که رمان به چند فونت مختلف با اندازه‌های مختلف تایپ شده بود حتما حتما ویرایش بشه.

۲. سخن منتقد
نویسنده عزیز خسته نباشید⚘ ایراداتی که ما متذکر می‌شیم صرفا جهت بالا رفتن سطح رمانتونه و انتظار داریم که ویرایش کنید و در پارت‌های جدید رعایت کنید.
ایرادات هر بخش رو پایان همون بخش توضیح دادم.
موفق باشید?
مهدی
***
@سارا مرتضوی
پ.ن: نقد شماره 2 بعد از تکمیل ارسال خواهد شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

شکارچیشکارچی عضو تأیید شده است.

نویسنده رسمی رمان
نویسنده رسمی رمان
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,338
پسندها
پسندها
5,938
امتیازها
امتیازها
388
سکه
1,308
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین