شاهکاری دیگر به نویسندگی گرنت موریسون و تصویر سازی سورئال، عجیب و فوقالعاده دیو مککین با حضور بتمن و جوکر! کمیکی عجیب که برای متوجه شدن آن، باید بارها و بارها آن را بخوانید. کمیک بتمن: تیمارستان آرکام، سه بازه زمانی را روایت میکند. این تریلر هیجانانگیز، ضمن بازگو کردن داستان ساخت تیمارستان آرکام، یکی از معروفترین ساختمانهای شهر گاتام، داستان زندگی موسس آن را روایت میکند. بازه سوم، زمانی است که در روز April Fools Day (همان سیزده بدر)، تعدادی از ترسناکترین و دیوانهترین بیماران تیمارستان آرکام، اقدام به فرار میکنند و مثل همیشه بتمن، برای حل این مشکل وارد داستان میشود.
فضای عجیبی که دیو مککین با طراحیهای خود برای این کمیک ساخته است را بهعلاوه داستانگویی عجیب و مرموز گرنت موریسون کنید تا ببینید که چرا هنوز هم از Batman: Arkham Asylum بهعنوان یکی از عجیبترین و بهترین کمیک های تاریخ یاد میکنند.
کمیک Daytripper، یکی از کمیکهای نسبتا جدید این فهرست است اما به دلایل زیادی نمیتوان آن را نادیده گرفت. هر شماره از این مجموعه ۱۰ شمارهای کمیک ورتیگو، با یک رویداد مهم از زندگی براس د اولیویاس دومینگوئز، شخصیت اصلی داستان که یک نویسنده است، شروع میشود. هر شماره نیز با مرگ ناگهانی این شخصیت به پایان میرسد و شماره بعدی، در حالی آغاز میشود که براس، هیچ خاطرهای از مرگش در شماره قبل به یاد ندارد.
ایده پشت کمیک، ایده بسیار عجیبی است که فابیو موون و گابریل با توانستهاند آن را به زیبایی استفاده کنند. درونمایه اصلی این کمیک زندگی و مرگ است و بر این نکته تاکید دارد که همهچیز میتواند در آنی به اتمام یابد. کمیک Daytripper، به بررسی تمام چیزهایی میپردازد که در زندگی انسانها مهم است که همگی درنهایت به پایان میرسند. زیبایی شاعرانهای که در این کمیک وجود دارد، دیتریپر را به یکی از بهترین کمیکهای ژانر واقعی تبدیل کرده است. این کمیک دست روی احساسات شما میگذارد و با خواندن آن، بعید بنظر میرسد که بتوانید آن را فراموش کنید.
به احتمال بسیار زیاد کسانی که در حال مطالعه این فهرست هستند، بهلطف دنیای سینما با Sin City آشنا هستند. اما اگر تنها ازطریق فیلم سینمایی با این مجموعه آشنا شدید، بدانید که کمیکهای شهر گناه، داستان دیگری است. دنیای نئو نوآر خونین که با خشونت پر شده است، یکی از پرجزییاتترین دنیاهایایی است که تا بحال در مدیوم کمیک و توسط فرانک میلر خلق شده است. سیاه و سفید بودن کل کمیک نیز به فضای نوآر آن کمک شایانی میکند.
دیالوگها و مونولوگهای فوقالعاده که به زیبایی هرچه تمامتر تمام روحیات شخصیتها را برای خواننده مشخص میسازند را بهعلاوه تصویرسازیهای فوقالعاده میلر بکنید تا متوجه شوید که چرا Sin City یکی از کمیکهایی است که نباید آن را از دست بدهید. امروزه، کمیکهایی با تصویرسازیهای مینیمال و فوقالعادهای مانند شهر گناه بسیار کم پیدا میشود.
سال ۲۰۰۵، انتشارات دیسی تصمیم گرفت برای اینکه سوپرمن را برای طیف وسیعتری از مخاطبان جذاب کند، گرنت موریسون را استخدام کند تا روی یک داستانی جدید از مرد فولادین کار کند. این کمیک، که تلفیقی از شعر، نوستالژی و صحنههای اکشن فوقالعاده است، نامه عاشقانه موریسون به بزرگترین ابرقهرمان دنیای کمیک تلقی میشود.
داستان کمیک، روایتگر سوپرمنی است که در حال سپری کردن روزهای پایانی زندگی خود است و سعی دارد که در این روزهای پایانی، بیشترین استفاده از زمان خود روی زمین را بکند. در این کمیک ۱۲ شمارهای، سوپرمن با استفاده از قدرت و هوش خود، دنیا را از تمام امراض پاک میکند، با تمامی دشمنان معروف خود میجنگد، عشق خود را به لوییز لین ابراز میکند و به خواننده را متوجه میکند که چرا به او لقب بهترین و بزرگترین ابرقهرمان دنیای کمیکها را اعطا کردهاند.
تلفیق نویسندگی فوقالعاده موریسون با طراحیهای فوقالعاده فرانک کوایتلی، کمیک All-Star Superman را کمیکی تبدیل کرده است که برای همیشه زاویه دید ما را به این شخصیت دوستداشتنی تغییر میکند. سوپرمن، در هیچ کمیک دیگری به این خوبی نبوده است و همین هم دانلود کمیک All-Star Superman را برای طرفداران این شخصیت ضروری میکند.
کمیکهای بیشماری از مجموعه افراد ایکس وجود دارد که لیاقت حضور در این فهرست را داشتهاند. اما اگر بخواهیم تنها یک کمیک از این مجموعه محبوب را معرفی کنیم که تمامی المانهای یک کمیک ایکسمن را در خود داشته باشد، باید به God Loves, Man Kills اشاره کنیم. داستان این کمیک در رابطه با کشیشی به اسم ویلیام استرایکر است که قصد دارد جنگی تمام عیار را علیه نژاد جهش یافتهها شروع کند و از هیچ کاری برای ازبینبردن این نژاد دریغ نمیکند. فیلم X2: X-Men United که در سال ۲۰۰۳ اکران شد، بسیاری از نقاط داستانی این کمیک را در درونمایه داستانش قرار داده بود.
کمیک، با صحنهای فراموش نشدنی آغاز میشود و همین صحنه آغازین خواننده را متوجه میسازد که با چه نوع کمیکی سر و کار دارد. تعدادی از افراد استرایکر، بهدنبال ۲ فرد جهشیافته جوان میکنند و پس از کشتن آنها با تفنگ، جسدهایشان را در حیاط یک مدرسه آویزان میکنند. تصاویر خشن اینچنینی است که باعث شده این کمیک در فهرست ما قرار بگیرد. مجموعههای دیگری از افراد ایکس مانند حماسه ققنوس سیاه و روزهای گذشته آینده شاید داستانهای جذابی داشته باشند اما اگر قرار باشد فقط یک کمیک از مجموعه افراد ایکس را بخوانید، بهترین گزینه شما God Loves, Man Kills است.
کمیکی دیگر از آلن مور. پیش از آنکه آلن مور در سال ۱۹۸۳ شروع به نوشتن Swamp Thing کند، این شخصیت چیزی به جز یک هیولای معمولی نبود که دیسی توجه زیادی به آن نمیکرد. مور با اضافه کردن المانهای پست مدرن و منحصربفرد، امضای خود را برای همیشه روی این شخصیت گذاشت. رویکرد آلن مور به این شخصیت، رویکردی شاعرانه و فوقالعاده زیبا بود که موفق شد یک مجموعه مرده را به یکی از مهمترین و جذابترین فرنچایزهای دیسی تبدیل کند. المانهای ترسناک و فراطبیعیای که مور در این کمیک قرار داد، تم و فضایی بزرگسالانه به کمیک بخشید و دیسی را مجاب کرد که زیر بخش ورتیگو را با تمرکز روی کتابهایی که بیشتر برای خوانندگان بزرگسال مناسب است، راهاندازی کند.
اما چیزی که باعث موفقیت بیشتر Swamp Thing شد، نحوه نگارش آن بود. مور بهجای نوشتن این کتاب به مانند یک کمیک معمولی که پر است از صحنههای اکشن و پنلهای چشمگیر، از استعارههای مختلفی برای به تصویر کشیدن ارتباط بین انسان و طبیعت استفاده کرد. اگر کسی به شما گفت که کتابهای کمیک فقط برای بچهها است، کافی است یک شماره از این کمیک را به او نشان دهید تا نظرش را برای همیشه نسبت به کمیک تغییر دهید.
باز هم یک شاهکار دیگر و باز هم نامی آشنا: آلن مور. وی در دوران فعالیت خود، کمیکهای بسیار زیادی را در ژانرهای مختلف نوشته است. از کمیکهایی درباره تئوریهای توطئه دولتهای مختلف تا درامهای عاشقانه تا From Hell. داستانی جنایی که روایتگر زندگی جک قاتل (Jack The Ripper)، یکی از معروفترین قاتلین سریالی تاریخ. مانند بسیاری دیگر از کارهای مور، این کمیک او نیز در سال ۲۰۰۱ به فیلمی با همین نام با بازی جانی دپ و هیتر گراهام تبدیل شد.
باز هم مانند بسیاری از آثار او که به فیلم تبدیل شدهاند، قیاس کمیک با فیلم قیاسی معالفارق محسوب میشود. کمیک از جهنم، یکی از جذابترین و بهترین کارهای آلن مور در طول دوره فعالیتش محسوب میشود و کسانی که فیلم را دیدهاند، با خواندن کمیک متوجه میشوند که پرده نقرهای حق مطلب را درباره این شاهکار ادا نکرده است. این کتاب، برای کسانی است که عاشق داستانهای جرائم واقعی هستند.
برخلاف کمیکهایی که زیر-برند ورتیگوی دیسی و انتشاراتی مانند دارک هورس و ایمیج منتشر میکنند، خیلی کم پیش میآید که مارول از کمیکهای ابرقهرمانیاش فاصله بگیرد. که البته هیچ کسی با این مسئله مشکلی ندارد. بااینحال در سال ۱۹۹۴ و زمانیکه کمیک Marvels منتشر شد، انتشارات مارول در بالاترین قله خلاقیت خود قرار داشت.
کمیک مارولز، روایتگر مهمترین و بهترین صحنههای تاریخ مارول از دید شخضیتی با نام فیل شلدون، یک عکاس خبری، است. دیدن سوپرهیروهای مارول از زاویه دید فردی عادی، بسیار هیجانانگیز است. با اینکه این ایده به خودی خود ایده جذابی است و نویسندگی کرت بوسیِک برای این کمیک نیز کاملا خوب است، اما هیچکدام از آنها به اندازه تصویرسازی فوقالعادهای که الکس راس برای این کمیک انجام داد، اهمیت ندارد. مبارزه اسپایدرمن با گرین گابلین، جنگ چهار شگفتانگیز با گالاکتوس و رونمایی افراد ایکس از هویت واقعی خودشان برای عموم مردم، از دید یک عکاس که یک انسان عادی است، مارولز را به اثری چشمنواز و جذاب تبدیل کرده است.
باتوجهبه فهرست ما، شاید تیتر: فهرست آثار آلن مور، بهعنوان مناسبتری برای این مقاله تبدیل میشد! باز هم اثری دیگر از آلن مور، کمیک V for Vendetta (که به فارسی ک مثل کینخواهی ترجمه شده است)، از زمان انتشارش در سال ۱۹۸۲ تاثیرات بسیار زیادی را روی جوامع مدرن گذاشته است. علاوهبر فیلم بسیار خوبی که در سال ۲۰۰۵ از روی این کمیک ساخته شد، ماسک گای فاوکس نیز تبدیل به نمادی برای اعتراض شده است. تا حدی که گروه هکر انانیموس، این ماسک را بهعنوان چهره اصلی خود انتخاب کرده است. زمانیکه در سال ۱۹۸۲ این کمیک منتشر شد، تا پیش از آن هیچ کتاب مصور این چنینی وجود نداشت. کتاب که میتوان آن را تلفیقی از شخصیت بتمن و رمان ۱۹۸۴ جورج اورول دانست، نگاهی بدیع به دولتی میاندازد که تمام قدرت را در اختیار گرفته است و یک قهرمان تک و تنها، در صدد مبارزه با آنها است.
کمیک V for Vendettta اثری بسیار ثقیل است و نمیتوان الهاماتی را که مور از نویسندگانی چون اورول و هاکسلیگرفته است، در آن نادیده گرفت و با اینکه شخصیت V، نماد یک سوپرهیرو است، آلن مور هرگز کمیک خود را پر از صحنههای اکشن نکرده است. کمیکی داستان و شخصیتمحور که بیشتر شبیه به کافه نویسندگان است تا یک فیلم.
یکی از جذابترین و خونینترین کمیکهای این فهرست یعنی مردگان متحرک را بسیاری از افرادی که هیچ آشنایی با دنیای کمیک ندارند، بهلطف سریال تلویزیونیای که براساس همین کامیک ساخته شده بود و زمانی لقب یکی از بهترین سریالها را با خود یدک میکشید (که در حال حاضر فاصله بسیار زیادی با این لقب دارد)، میشناسند. اما پیش از اینکه جمله «خب، من سریال را دیدهام» را بگویید و به گزینه پنجم رجوع کنید، ذکر این نکته ضروری است که کمیک Walking Dead، کاملا با سریال تلویزیونیاش متفاوت است. رابرت کرکمن، وظیفه نویسندگی این داستان پسا آخرالزمانی را بر عهده دارد که با تصویرسازی فوقالعاده چارلی ادلاردهمراه شده است (تونی مور تنها ۶ شماره اول را تصویرسازی کرده است.) بسیاری تصور میکنند که داستان مردگان متحرک در رابطه با زامبیهاست، اما با خواندن چند شماره از آن متوجه میشوید که انسانیت فضای اصلی حاکم بر روایت آن است.
مردگان متحرک، تنها یک کامیک نیست که سعی در روایت یک داستان ترسناک داشته باشد. بلکه این کمیک، تعادلی فوقالعاده را بین اکشن و درام و هر از گاهی کمدی را پیدا کرده است.