قالب اشعار غزل و مثنوی بوده و در این زمینه شاعر به درستی عمل کرده است و ایرادی مشاهده نشد. اما متاسفانه اشعار فاقد ژانر میباشد بهتر است هرچه سریع تر شاعر برای اشعار خود ژانری مرتبط با موضوع و قالب اشعار انتخاب کند.
?دربارهی زبان: زبان اشعار ادبی و یک پارچه بوده و ناهماهنگی در این زمیـنه به چشم نخورد و شاعر مطلوب عمل کرده است و همچنین در چیدن واژگان کنار یکدیگر خلاقیت به خرج دادند و به زیبایی آنها را کنار یکدیگر چیدند در شعر پایین ما شاهد این عملکرد بودهایم:
عاشقی
ماه تابان امشبم در دفترش
میکشد گیسوی تنها همسرش
مینویسد از گلایلهای او
از تمنای دلش با حسرتش
گفت با آن نرگسان پرگلاب
بر نگارش آن همیشه همرهش
از غمی، از درد دوری از جفا
گفت او بشکسته آن بال و پرش
نامه را آماده پروازش بداد
قلب را با نامه برد آن کفترش
تا رسید آن قلب عاشق، خانهاش
با تپشهایش بزد محکم درش
تا که مع*شوق بیامد تا جلو
از هولش بد لالهگون شد صورتش
نامه را تا خواند، لبخندی بزد
پس شد آن لبخند، تسکین بر تبش
[ در این شعر شاعر با خلاقیت واژهگان را کنار یکدیگر قرار دادهاند و جلوهی زیبایی به شعر بخشیده است. و همچنین در کنار مصراع و قافیههای شعر شاعر زبان شیرین ادبی را به خوبی حفظ کرده است و هیچ بهم ریختگی در بافت شعر ایجاد نشده است.]
?دربارهی استعارهها، تشبیهات، کنایات و تعابیر و... شاعر: در این زمینه نوآوری به چشم نمیخورد و اشعار بیشتر از تشبیهات شکل گرفتند و اندکی نیز استعاره بکار گرفته شده اند.
آرایه های اشعار مطلوب بودند، و در این قالب خوب عمل کرده است و گستردگی دارند با خواندن اشعار پایین تر میتوان آرایهها را به خوبی مشاهده نمود.
پارت پایین مثالی از کنایه و استعاره و آرایههای شیرینی است که در اشعار به کار گرفته شده است:
جفای دنیا
من در این دنیا، جفا دیدم ولی گویا ندیدم
بال و پر از من ربود این زندگی، بازم پریدم
در قفس نازک دلی دارم که باشد پاره پاره
این دلم از درد جانش هم ندارد حرف چاره
سوختم از غصه بازم حال من بهتر نمیکرد
آتشی سوزان اگر بودش که خاکستر نمیکرد
گریهها کردم ولی اشکی مرا مرهم نباشد
غصه با دردی به هر باری مرا همدم نباشد
غرق این دنیا شدم گر من بخواهم یا نخواهم
با دلی نازک در اینجا جز خدا یاور ندارم
«قبل از هرچیزی میتوان به خوبی آرایههای اشعار را در این شعر مشاهده نمود»
[ دل نازک بودن کنایه است و همچنین استعارهای بکار گرفته شده: گریهها کردم ولی اشکی مرا مرهم نباشد. این قسمت از گریه کردن و مرهم نشدن برای درد سخن گفته شده که معنیاش این میشود درد درون قلب شاعر آنقدر وسیع و عمیق است که اگر سالها بگرید دردش دوا نشود. مثال استعاره:
«این دلم از درد جانش هم ندارد حرف چاره »
در این قسمت استعاره به کار گرفته شده است و از آنجایی که دل مثل انسان زبان ندارد تا سخن بگوید پس دل استعاره از انسان است. همچنین تشخیص نیز میتواند باشد.]
?دربارهی پیام و مضمون فکری شعر:
با خواندن چند پارت از اشعار میتوان به این نتیجه رسید که شاعر برای معشوقش دلتنگ است و برای او شعر میسراید و گاهی گلایه دارد و گاهی از انتظار و بقیه عواطفش میگوید اما ایراداتی که به چشم میخورد دیدن چند پارت شعر بود که اصلا هیچ وجه مشترکی با موضوع اشعار ندارد پیشنهاد میشود موضوع اشعار خود را یک پارچه کنید تا بهتر بشود پی برد به پیام اشعار.
?دربارهی شکل و نمای شعر:
اشعار اوایل عاشقانه و است و گاهی اندوهگین و گاهی هم گلایه از معشوق است اما در بعضی از پارتها با نمای اشعار سازش ندارند و شکل نمای اشعار را بهم ریختهاند و اشعار را از قالب عاشقانهاش جدا کردهاند و به اشعار نمای اجتماعی و گاهی مذهبی بخشیده است و مثال همین پارتی که در بالا مثال زدم نمای اجتماعی به اشعار داده است و مثال پایین نمای مذهبی که این برای اشعاری در قالب عاشقانه درست نیست و بهتر است اشعار در یک دسته به نگارش در بیایند.
انتظار
انتظارت میکشم روزی بیایی
با ظهورت گل به گلزارم بباری
من ز دلتنگی بگویم یا که دوری؟
من دلم تنگ است ای مهدی کجایی؟
شب به روزی رفتهام، روزی به شبها
منتظر مانم که در آن جمعه آیی
چشم میدوزم به هر صد راه عالم
تا تو را بینم ز یک راهی بیایی
بی تو این نرگس ببارد اشک ماتم
نرگسم بر نرگسان، گویا بهاری
اللهم عجل الولیک الفرج
[ در این پارت مشاهده کردیم که این شعر دارای شکل و نمای مذهبی و عاشقانه بوده است و در اصل باید در موضوع مرتبط با خودش به نگارش در بیاید نه در اشعار یک عاشق برای مع*شوقهاش]
?دربارهی روش ترکیب و تالیف شعر:
همانطور که بالاتر توضیح دادهام شاعر گاهی از اندوه و نبود معشوقش سخن میگوید و اما گاهی هم خارج از موضوع و قالب اشعار میگوید بهتر است موضوع اشعارتان را یک پارچه کنید و از آنچه که مرتبط با قالب شعرتان است بنویسید و اشعاری که خارج از موضوع انتخابی تان شده است را از بقیه اشعار جدا کنید و برای آنها تاپیکی مخصوص خودشان درخواست دهید.
?دربارهی نوع شعر:
بیشتر اشعار عاشقانه و برای معشوق است و با قالب اشعار (غزل، مثنوی) هماهنگ است اما در صفحه اول اشعار و صفحه دومش چند پارتی به چشم میخورد که از موضوع خود خارج شده است و باعث ناهماهنگی و بهم ریختگی اشعار شده است که توضیح دادهام پیشنهاد میکنم هرچه سریع تر ویرایش بزنید و اشعارتان را یک پارچه کنید.
?سایر نکات:
۱_ برای اشعار خود ژانر انتخاب کنید
۲_ اشعاری که به موضوع و قالب شعرتان نمیخورد در تاپیکی دیگری انتقال دهید.
۳_ موضوعات اشعار خود را یک پارچه کنید.