دلم يك خيال راحت ميخواهد
يك خاطر جمع
يك فكر آرام
يك زندگی بدون مشكل
يك نفر كه دوستم داشته باشد
اما ، شايد انتظارات من زياد است
شايد توقعات من از زندگی بالاست...!
خوبم
شبیه گلدانی که در
کنار پنجره ی یک خرابه
به گل های سرخ باغ خیره شده است
خوبم
شبیه کشتی متروکه ای در خشکی که می داند دیگر به آب نمی افتد
خوبم
شبیه گرامافونی که در کنج خانه سال هاست سکوت کرده است
خوبم...
و دلتنگی هنوز مرا از پا
درنیاورده است.
او را راحت گذاشتم. نگفتم همه چیز درست می شود. برای آرام کردنش تلاشی نکردم. گاهی اوقات بهتر است همه چیز را آن طور که هست رها کرد؛ اندوه را آزاد گذاشت تا دوره اش را بگذراند.
به فکر افتادم در مسیر زندگی چه چیزهایی را از دست دادهام. زمانی که برای همیشه از دست رفته، دوستانی که مرده یا ناپدید شدهاند، احساساتی که هرگز بازنخواهم شناخت.
فراموش نکن که آدمی در این جهان هست که همیشه و هرلحظه میتوانی پیشِ او برگردی.
روزی از ته قلبم تمام آنچه دارم و آنچه هستم را به تو بخشیدهام.
تو قلبم را با خود، خواهی داشت تا وقتی که من این جهانِ غریب را ترک بگویم، جهانی که دارد خستهام میکند. تنها امیدم این است که روزی تو بفهمی چقدر دوستت داشتهام.
#آلبر_کامو