R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #111 گفتم که چرا دشمنت افکنده به مرگ گفت که چو دوست بود خرسند به مرگ گفتم که وصیتی نداری؟ خندید یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ قیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
گفتم که چرا دشمنت افکنده به مرگ گفت که چو دوست بود خرسند به مرگ گفتم که وصیتی نداری؟ خندید یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ قیصر امین پور
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #112 موسیقی شهر بانگ "رودارود" است رقاصه شهر، آتش است و دود است بر خاک خرابهها بخوان قصه جنگ از چشم عروسکی که خون آلود است قیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
موسیقی شهر بانگ "رودارود" است رقاصه شهر، آتش است و دود است بر خاک خرابهها بخوان قصه جنگ از چشم عروسکی که خون آلود است قیصر امین پور
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #113 زین تیر که از صخره و آهن گذرد وز رشته موی و چشم سوزن گذرد چندان به تن دشمن خود زخم نزنیم تا آنکه نسیم از تن دشمن گذرد قیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
زین تیر که از صخره و آهن گذرد وز رشته موی و چشم سوزن گذرد چندان به تن دشمن خود زخم نزنیم تا آنکه نسیم از تن دشمن گذرد قیصر امین پور
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #114 در سینه چگونه من نگهدارم دل؟ کز دیده به جای اشک میبارم دل بردار به احتیاط، تابوت مرا زیرا که در آن شکستنی دارم دل قیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
در سینه چگونه من نگهدارم دل؟ کز دیده به جای اشک میبارم دل بردار به احتیاط، تابوت مرا زیرا که در آن شکستنی دارم دل قیصر امین پور
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #115 در خواب، شبی شهاب پیدا کردم در رقص سراب، آب پیدا کردم این دفتر پر ترانه را هم روزی در کوچه آفتاب پیدا کردم قیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
در خواب، شبی شهاب پیدا کردم در رقص سراب، آب پیدا کردم این دفتر پر ترانه را هم روزی در کوچه آفتاب پیدا کردم قیصر امین پور
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #116 ما دشمن آه و آوخ و افسوسیم با شوق، لبان مرگ را میبوسیم دریا، دریا، اگر ز ما برگیرند کم مینشویم، زانکه اقیانوسیم قیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
ما دشمن آه و آوخ و افسوسیم با شوق، لبان مرگ را میبوسیم دریا، دریا، اگر ز ما برگیرند کم مینشویم، زانکه اقیانوسیم قیصر امین پور
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #117 حالی است مرا که شادی جان من است خوش هدیه به جان من، ز جانان من است شوری است شگفت عشق و میدانم من پایان چنین شگفت پایان من است منصور اوجی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
حالی است مرا که شادی جان من است خوش هدیه به جان من، ز جانان من است شوری است شگفت عشق و میدانم من پایان چنین شگفت پایان من است منصور اوجی
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #118 حالی است مرا که خوشترین حال من است عشق است به نام قرعه فال من است از اوست که سربسر به شادی طرفم وز اوست که سرخوشی به دنبال من است منصور اوجی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
حالی است مرا که خوشترین حال من است عشق است به نام قرعه فال من است از اوست که سربسر به شادی طرفم وز اوست که سرخوشی به دنبال من است منصور اوجی
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #119 حالی است مرا کخ آب و تاب زیباست در محضر خلق، بازتابش زیباست در کشور عشق رنگ آبادی نیست کآنجا همه چیز خود خرابش زیباست منصور اوجی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
حالی است مرا کخ آب و تاب زیباست در محضر خلق، بازتابش زیباست در کشور عشق رنگ آبادی نیست کآنجا همه چیز خود خرابش زیباست منصور اوجی
R RIWAN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته نوشتهها نوشتهها 3,722 پسندها پسندها 1,673 امتیازها امتیازها 323 سکه 100 1/16/24 #120 حالی است مرا که قید عالم زدهام پا بر سر درد و رنج و ماتم زدهام این شادی و این نشاط و شورم ز کجاست با حضرت دوست، لحظهای دم زدهام منصور اوجی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
حالی است مرا که قید عالم زدهام پا بر سر درد و رنج و ماتم زدهام این شادی و این نشاط و شورم ز کجاست با حضرت دوست، لحظهای دم زدهام منصور اوجی