پایان نقدوبررسی نقد و بررسی داستانک آلش دگاش | M²HP کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Fatemeh.m
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام
باتشکر از نقد پذیری شما نویسنده عزیز.

لازم به ذکر است که:
✔ پس از نقد، بر روی دلنوشته شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به حرف‌ها و راهنمایی‌های منتقد، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
✔ نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
✔ نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید. چرا که تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست.

✔ از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
لینک داستانک:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 104914
نام داستانک: آلِشِ دِگاش
نویسنده: MahsaMHP
ژانر: تخیلی
خلاصه:
از مشئوم بودن شیطان می‌سازند و از شیطان شایسته خواهند شد. از مَلِک یک شیطان می‌سازند و شیطان می‌شوند و نام شایسته‌اشان را قبیح می‌آفرینند. این است شرح آلش دگاش و لرزه‌ای که به ریشه و بن سٌتوار می‌افتد.

برای مطالعه کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Fatemeh.m

کاربر انجمن
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
50
پسندها
پسندها
32
امتیازها
امتیازها
18
سکه
0
نقد داستانک آلش دگاش:

نقد شروع داستانک(OPENING) :
مقدمه‌ی داستانک درباره‌ی مفهوم مهمی سخن گفته و آن باطن انسان‌هاست. هدف نویسنده از نوشتن چنین مقدمه‌ای این است که انسان‌ها خود خوبی و بدی خود را انتخاب می‌کنند و می‌توانند تبدیل به آدمی شوند که با شخصیت اولیه‌اشان متفاوت‌ است. داستان با توصیف اتاق و یک فردی که هنوز نمی‌دانیم کیست آغاز می‌شود. فضای سرد و غمزده‌ی اتاق و موقعیتی که راوی(شخصیت اصلی) در آن قرار دارد به خوبی توصیف شده و ما می‌توانیم آن را تصور کنیم.

نقد نام داستانک :
نام داستانک آلش دگاش به معنی دگرگونی یا لرزه‌ای که به ریشه و بن ستوار می‌افتد؛ است. که بنظرم به عشقی برمی‌گردد که شخصیت داستان نسبت به شیطانی دارد و فکر می‌کند او دلش از سنگ و است و هیچ‌گاه دوستش نخواهد داشت. همچنین ترکیب نام داستانک بسیار جدید است و همین آن را خاص‌تر کرده است. پس نام با محتوای مقدمه و پارت‌ها هماهنگی دارد و با ژانر تخیلی مرتبط است.

نقد جلد داستانک:
جلد ترکیب رنگی خوبی دارد و باسلیقه درست شده است؛ قلب شمشیر خورده‌ی روی جلد به خوبی قلب شکسته‌ی شخصیت اصلی داستان را به تصویر کشیده و ژانر تخیلی را تداعی می‌کند.

نقد از نظر علائم نگارشی :
نویسنده تا حد زیادی علائم نگارشی را رعایت کرده است اما در برخی از جملات علارغم وجود مکث در وسط جمله ویرگول یا نقطه ویرگول گذاشته نشده است.

از روی تخت سلطنتی‌اشان پایین می‌آیم(،) خودم را به آینه می‌رسانم..

پسرکی که شاید پانزده سال بیشتر نداشت(. یا ،) ضرب شلاق را روی پاهایم فرود می‌آورد...

از زمین جدایم می‌‎کند(،) باز بر سر جای اول می‌گذاردم...

نقد کشمکش داستان (CONFLICT) :
با توصیفات و دیالوگ‌هایی که نویسنده خلق کرده، داستانک کشش خوبی دارد و خواننده را به پایان داستان کنجکاوتر می‌کند. در داستانک اتفاقات زیادی رخ نداده اما احساسات راوی(شخصیت اصلی) چنان خوب بیان شده که خواندنش را برای مخاطب جذاب‌تر می‌نماید. همچنین داستان طوری نوشته شده که هر چه جلوتر می‌رود از گنگیش کاسته می‌شود و خواننده بیشتر با آن انس می‌گیرد.
نقطه‌ی اوج داستان قسمتی است که آرائن دنبال شخصیت اصلی می‌افتد تا او را بگیرد. نویسنده در این قسمت به خوبی عمل کرده و حس‌هایی که او از محیط اطراف و آرائن می‌گیرد را به خوبی نقل کرده است.

نقد فضا سازی(Setting) :
فضای داستان با توصیفات قابل تحسین نویسنده جذاب شده بود و به زیبایی داستانک کمک بسیاری کرده بود. نویسنده همچنین می‌توانست فضا‌ها و دنیای عجیب و تخیلی پیرامونش را دقیق‌تر و با جزئیات بیشتری توصیف کند که به زیبایی نوشته‌اش بیفزاید.

▪︎باز هم پرده تکان خورد احساس وجود شومش همه کالبدم را فرا گرفت، چیزی نمانده تا خودش را نشان دهد. اتاق سرد می‌شود اما من نه، گویا آمدنش به سردی یخ است وآغوشش به گرمی آتش؛ من از این آغو*ش شوم انزجار دارم.[ در اینجا نویسنده به خوبی فضای غمگین اتاق را به تصویر کشیده است اما می‌توانست درباره جزئیات اتاق از جمله وسایل، رنگ دیوار‌ها، مد و... توضیح بدهد]

▪︎باد چشمانم را نشانه گرفت و سرخ شدن‌اشان را حس می‌کنم، فریاد‌های آرائن را به جان می‌خرم ولی نمی‌ایستم... .[در اینجا نویسنده به خوبی از پس تغییر فضای داستان بر آمده است]

▪︎یک حبس دیگر، تکرار سال‌ها حبس و اما این‌جا زیباست ولی زیباییش طعنه‌ای می‌زند به نبود صاحب قلبم، اما این در دیگر طلسم ندارد من آن خانه را به احمقانه‌ترین شکل ممکن با طلسم و تاریکی و کوچیکی‌اش دوست داشتم.[اینجا نویسنده با هوشمندی فضایی که شخصیت اصلی در اول داستان در آن قرار داشت را شفاف‌تر کرده است]

نقد شخصیت پردازی(CHARACTERIZATION) :
داستان حول دو شخصیت می‌چرخد. یکی شخصیت اصلی که فرشته است و داستان از زبان اوست و دیگری معشوق او که از شیاطین است. نویسنده احساسات شخصیت اصلی را به خوبی به مخاطب منتقل کرده است. تا حدودی می‌توانیم ظاهر و شخصیت شیطان را متصور شویم.
بنا بر توصیفات نویسنده راوی شخصیتی احساسی است که در رنج اسارت و عشق قرار گرفته و نمی‌تواند از آن رهایی یابد. آرائن نیز شیطانی است که به گفته شخصیت اصلی ظالم است.
(من چشم و ابرویی سیه دارم، او قهوه‌ای و من صاحب پوستی رنگ پریده‌ و ل*ب‌هایی خشکیده‌ام و او صاحب پوستی سرخ گشته از غضب است.) در این قسمت راوی خود و معشوقش را توصیف کرده است.

نقد دیالوگ(DIALOGUE) :
مشخص است که نویسنده تجربه‌ی دیالوگ‌نویسی را دارد و توانسته است به خوبی از پس آن بربیاید. با اینکه داستان از توصیف احساسات و موقعیت شخصیت اصلی پر شده ولی دیالوگ‌ها تاثیر خود را گذاشته و در سیر داستان اثر مثبت گذاشته است.

نقد زاویه ی دید (POINT OF View) :
زاویه‌ی دید نویسنده اول شخص است و داستان از زبان فرشته‌ای عاشق است. داستانک ادبی نوشته شده و دیالوگ‌ها محاوره‌ای است و در بافت نوشته ایرادی به چشم نمی‌خورد.

نکاتی برای نویسنده:
▪︎ایرادات نگارشی در داستانک به چشم می‌خورد که همه از یک نوع هستند و خواهشمندم که این‌ها را اصلاح کنید:
سرخ شدن‌اشان
شیطانی‌اشان و کلماتی از این قبیل.
▪︎ همیشه به این روند ادامه دهید و با طرز نگاه خاص خود به اتفاقات و واقعیت‌های جهان داستان‌هایی زیبا بنویسید.


نویسنده: @M²HP
منتقد: @Fatemeh.m
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین