لحن اشعار سرودهشده توسط شاعر ادبیست. حفظ این لحن تا پایان اشعار، برای این مجموعه شعر پوئن مثبتی محسوب میشود. واژگان به کاربردهشده، آسانفهم هستند؛ اما شاعر به خوبی توانسته است که از واژگانی ساده، مفهومی پرشکوه را به درستی به تصور بکشد. برای مثال استفاده از واژهی کین به جای کینه، سبب گیرایی و شیرینی بیشتر شعر شده است.
هرگز و هرگز
نشدم شاعر چیرهدستی
زیرا
در ژرفای
گودال چشمهایت
جست و جو کردم و یافتم
فلسفهای گنگ و تاریک را:
در این بخش از شعر، استفاده از واژهی چرا که جایگزین زیرا، به زیبایی شعر میافزاید.
● صنایع ادبی:
آرایههای به کاربردهشده تشبیه، تشخیص، تکرار، استعاره، اغراق، تلمیح و.. میباشد. پررنگترین آرایه، تشبیه میباشد که در سرتاسر اشعار موج میزند.
پایان عشق
پایان نفسها
پایان قدمها
پایان تو
و پایان من:
نمونهای از آرایه تکرار در اشعار..
نشستهام در کافهی عشق
و عطر رشتههای زلفت
چاشنی اغواگرِ
اسپرسوهایی شدهاند
که مرا هر لحظه
بیشتر شیفتهی نگاهت میکنند
باریستای خوبی هستی زیبا
نمیدانم باید خود را
از شدت ضعف
همین حالا
به بوسههایت آغشته کنم
یا آنها را
در دستمال حریر نوازشهایت
بپیچم تا با خود ببرم
و درد دلتنگیات
هرگز
به سراغم نیاید:
نمونهای از آرایه تشبیه..
متنوعبودن آرایهها و استفاده مناسب از آنها، به گیرابودن و دلنشینی اشعار افزوده است!
● پیام و مضمون فکری شعر:
اشعار حول محور عشقی آمیخته به اندوه میچرخد. عشقی که در قلب دخترکی لانه کرده و غمی که با نبودن معشوق در سینهاش خفته است. شاعر از شیداییاش سخن بر قلم رانده؛ اشعاری که ربودهشدن قلبی را به تصویر میکشند!
مضمون اشعار گرچه کمی کلیشهبودن را دربردارد؛ اما توانایی و قدرت شاعر در به دلنشینسرودنشان کلیشه را به نابودی کشیده است.
● شکل و نمای شعر:
اشعار با عشق و غم عجین شده است. مضامین اشعار سپید، میتوانند تقریبا هر موضوعی را دربر بگیرند. از شیدایی و دلشکستگی تا مفاهیم اجتماعی و فلسفی. پس مشکلی در رابطه با گزینش قالب اشعار وجود ندارد و قالب شعر به درستی انتخاب شده است!
● ترکیب و تألیف شعر:
در این مجموعه شعر ما شاهد یک اثر کامل هستیم، با مضمونی مناسب، قافیههای محدود ( به دلیل قالب انتخابی )، موقوفالمعانیبودن بسیاری از اشعار ( که به زیبایی شعر اضافه میکند ) و تناسب هر شعر بودیم.
روی دستان نوازشگرت حک کردی
که من هرگز
در دل خویش
چنین مهری نیافتم:
در این شعر با حذفکردن خویش، وزن بهتر حفظ میشود.
حتی زیر سقف شانهها
پریشان و پر تلاطم
طلب میکند
آغوشی گرم و بیانتها:
اضافهکردن «را» بعد از انتها، ساختار شعر را حفظ خواهد کرد!
زیبا!
ما میدانیم
که در همین سالها
در همین ماهها
و حتی
در همین شبها
ممکن است
بیاید جبر مرگ
با تیغ کین
بخراشد شاهرگ
در حمام فین
ما باخبریم
از بیرحمانه محکوم شدن
به حکم حزین مختوم شدن
اما بلورهایی که میغلتد
روی گونههایت
بزاقی نیست
که بمکی با آن
زخمت را
و تسکین دهد
دردت را
تو نیستی
شازدهی سوار بر اسب
و من نیز نبودم
دختر خوشبخت قصهها
اندیشه به بهشت
خجستگیست
تا آخرین نفس
بوسههای گرم و دلتنگت را
بر پیکرم بریز
حتی اگر بیش از جنازهای سرد
چیزی مقابلت نبود:
یکی از شعرهایی که به زیبایی، نکات و آرایهها در آن رعایت شده است!
و تکههایشان در قلبم
فرو رفته است:
بهتر است به جای «است» از، «اند: فرو رفتهاند» استفاده شود!
همچون جوهر دلتنگی قلمم
که هنگام غلتیدن اشکها
روی دیوان بیتابی تو:
در این بخش از شعر، بهتر است «که» حذف شود؛ زیرا باعث رعایتنشدن ساختار میشود!
حتی اگر در رویا
جای آنها باشم
نگاهت را در هوا میقاپم:
به جای میقاپم، بهتر است از خواهم قاپید استفاده شود.
● از مطالعه اشعارتون عمیقا لذت بردم و حس و حال روحنواز اشعار رو درک کردم!
قلمتون در اوج