در حال تایپ دلنوشته نامه‌هایی به ونگوگ | آیناز

نام دلنوشته: نامه‌هایی به ونگوگ
دلنویس: آیناز تابش
ژانر: تراژدی
سطح: ویژه

مقدمه:
ون‌ گوگ عزیزم
نمی‌دانم این نامه به دستت می‌رسد یا نه، اما شیفتگی که نگاه نمی‌خواهد.
من این روزها شب پر ستاره‌ای شده‌ام که کورسوی تک‌تک اخترهایش خاموش شده‌اند و حتی شازده کوچولویی در اخترک‌های تاریک منظومه‌اش بره نمی‌خواهد.
من آفتاب‌گردان‌هایی شده‌ام که خورشید هم با اکراه فراوانی از او روی‌گردان است و به مهتاب برای ذره‌ای نور التماس می‌کند.
خانواده‌ی سیب‌زمینی‌خورها با من سر یک میز نمی‌نشینند و در تراس کافه در شب میان سرما و تنهایی نشسته‌ام و به فنجان خالی قهوه می‌نگرم.
اگر تو نیز همانند خانواده‌ی سیب‌زمینی‌خورها مرا رها نکرده‌ای، در کافه‌ی نقاشی‌ها منتظرت هستم تا یک فنجان قهوه و نخی سیگار مهمانم باشی. امیدوارم بتوانی همانند کمال‌الملک تصویر اسکناس را هم در بشقاب خالی بکشی، چون پاهایم جانی برای فرار از گارسون خشمگین رستوران که پول قهوه را می‌خواهد ندارند.
دوستدار همیشگی تو، کمدینی پوچ‌ شده.
 
آخرین ویرایش:
‌‌
•○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•°

do.php



نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!

‌‌


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
‌‌


قوانین تایپ دلنوشته


شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.



درخواست جلد برای آثار

‌‌
پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.


درخواست نقد دلنوشته

‌‌

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.



درخواست تگ برای دلنوشته


همچنین پس از ارسال 20 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود..


اعلام اتمام آثار ادبی

‌‌

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود..



درخواست انتقال به متروکه

‌‌‌

○● قلمتان سبز و ماندگار●○

«مدیریت تالار ادبیات»
‌‌‌‌‌
 
ونگوگ عزیزم،
احساس می‌کنم میان این تاریکی سهمگین وجودم، اخیرا حتی شعشعه‌ی ستاره‌های نقاشی‌ات هم نمی‌تواند دلم را روشن کند.
من، کمدین پوچ شده به طرز دیوانه‌واری آرامش می‌جویم و سادگی میز خانواده سیب‌زمینی‌خورها را به تجلل و شکوه وصف‌نشدنی سفره‌ی شام آخر ترجیح می‌دهم.
کنون این زیبایی‌های پر شکوه به اندازه‌ی سادگی‌های خاص برایم قشنگ نیست مثل باغبانی که میان باغ مملو از گل‌های سرخ رز شگفت‌انگیزش، شیفته‌ی یاس خوش‌رایحه و تنهایی شده که در کمال سادگی جولان می‌دهد.
ونگوگ عزیزم، تو برایم خاص هستی درست مثل یک رویا.
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین