سکوت وحشتناکی فضای بینشان را فرا گرفته است و هیچکس نمیداند چه بگوید که ناگهان، صدای زنگ موبایل قاب طوسی کاترین سکوت را میشکند و نظرشان را جلب میکند. با صدای زنگ جفت ابروهای قهوهای کاترین بالا میپرد و سوفیا نیز با کنجکاوی خاصی در چشمان درشت و مشکیاش به موبایلی که در جیب پیراهن مشکی رنگ کاترین در حالت ویبره میلرزد نگاه میکند. کلارا و دنیز که مشغول انجام تدارکات ماموریت ویژه برای سفر به مکزیک هستند و سرشان شلوغتر از آن است که بخواهند به کاترین زنگ بزنند تا احوالی از او بپرسند. با نفس عمیقی موبایل را از جیبش بیرون میکشد و نام رابرت، دیدگانش را پر میکند. با نظارهی نام او...
بِسْمِ نورْ
نام اثر: قلم به خون نشسته
نگارنده: سونیا
موضوع: دلنوشته
ژانر: عاشقانه، تراژدی
سطح:
ویراستار: @یاسمن بهادری
دیباچه:
در دل شبهایی که سکوت، تنها همدمش بود، دختری با دلی پر از آرزوهای ناگفته، در دفتر خاطراتش مینوشت. صفحات سفید را با اشکهایش رنگین کرده بود، هر کلمه گواهی بر عشق و غمی بود که در دلش جا مانده بود. او به دنیای خیالیاش پناه میبرد، جایی که میتوانست با آن پسر، که هرگز به او نرسید، زندگی کند؛ اما واقعیت، همچنان تلخ و سرد، او را در آغو*ش میفشرد و او را به یاد عشق گمشدهاش میانداخت... .