نقد کاربر نقد رمان سرمه خون | نویسنده شکارچی

شکارچیشکارچی عضو تأیید شده است.

نویسنده رسمی رمان
نویسنده رسمی رمان
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,338
پسندها
پسندها
5,990
امتیازها
امتیازها
388
سکه
1,357
بسم تعالی

نام رمان: سرمه خون
ژانر: جنایی، معمایی، عاشقانه (تراژدی)
نام نویسنده: @شکارچیشکارچی عضو تأیید شده است.
خلاصه:
فراتر از یک رویا… در آغو*ش دریا و مابین خاطراتی دردناک‌، مردی میان خاک سرخ هزاران بار گم می‌شود.
سرمه‌ی خون تاوان خون ناحقی‌ایست، که عاشقانه‌ای جاوید را در اعماق خود، میان هاله‌ای از درد و نفرین از دست داده است.
پایان را برگزیده بود، پیش از آنچه که بینشان گذشت!
به جبران خون در مقابل خون!

«لینک رمان سرمه خون»
 
58932_2cd1f758b5974a1b1c7e9cda7c31847c_1icc.png

به نام خدا

نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم.
خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛


قوانین ساب نقد کاربران

همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛

تاپیک پرسش و پاسخ
نویسنده ارجمند شما نیز می‌توانید انتقادات، پیشنهادات و شکایات خود را در تاپیک زیر با ما به اشتراک بگذارید؛

تاپیک جامع انتقادات و پیشنهادات تالار نقد
یاحق
|تیم مدیریت تالار نقد|

 
به نام خالق هفت‌تیر و قلم

اگر بخواهم سرمه‌ خون را در یک جمله توصیف کنم؛ باید بگویم اثری‌ست که در تروپ‌ها و ابهام‌سازی به شدت زیاده روی می‌کند‌. ژانر معمایی_جنایی به طرز مشهودی بر رمان سوار شده؛ اما راه پیش بردنش را نمی‌داند. اگر بخواهم مثالی با تم رمان بزنم؛ همانند بوکسوری‌ که می‌خواهد پشت حریفش را به خاک بمالاند؛ لیکن آن‌قدر در مشت‌زنی زیاده‌روی می‌کند که او را می‌کشد!
خواننده تقریباً ده پانزده صفحه‌ای خوانده و نمی‌تواند هیچ‌چیزی را به طور واضح تصور کند که درباره‌اش کنجکاو شود. گویا پشت توری بزرگی ننشسته و شخصیت‌ها و اتفاقات را تار می‌بیند. نخست کسی می‌خواهد بهرام‌نامی را بکشد، دریا مرده است، پسری به نام سام بوکس کار می‌کند، آزاد ده سال حبس دارد و... . شخصیت‌ها پشت سر هم وارد می‌شوند بدون این‌که مخاطب با آن‌ها ارتباط بگیرد. بداند کی هستند و چه می‌خواهند. شاید اگر توصیف احساسات و حالات و فضای خوب داستان نباشد؛ خوانند آن‌قدر از این گنگی دلزده شود که حتی نتواند ادامه‌ی داستان را بخواند.
برای درگیر کردن ذهن مخاطب در رمان معمایی باید نخست قصه‌ی مشخص و واضحی خلق کنیم. باید سوالی وجود داشته باشد تا خواننده‌ی ما دنبالش بگردد. به طور مثال اول سام را بشناسد. بداند چه می‌خواهد و چه شخصیتی دارد. اطلاعات اولیه و سطحی وسط میدان بیایند و بعد جای خالی‌ها خودنمایی کنند.
دومین نکته درباره‌ی ایده، محتوا، شخصیت‌ها و فضاست. خلاقیت قابل‌توجهی دیده نمی‌شد. مواردی که در اکثر رمان‌های جنایی هستند: حبس، مسابقات بوکس، اسلحه، مواد، ** و بوی انتقام و دلتنگی. حتی روزشماری. با جهان تازه‌ای مواجه نبودیم‌. شخصیت‌ها برای اعمال‌شان هدف‌های عجیب، منحصر به فرد یا خاص نداشتند. جنایات به شیوه‌ی ابتکاری یا خلاقانه‌ای انجام نمی‌شدند. با باندی یا فرقه‌ای همراه نمادها و قوانین خاص مواجه نبودیم. در نهایت سرمه خون امضای مخصوص خود را نداشت و محتوای تازه‌ای به ما نمیداد. حتی در توصیفات آرایه و تشبیهات خارق‌العاده به چشم نمی‌خورد.
در آخر این‌که رمان به دلیل قلم ترغیب‌کننده و پر شور خود تا حدی می‌توانست خواننده را سرگرم کند. اما خلاقیت و سخنی نداشت که آدم را به وجد بیاورد و مهر شاهکار بودن را بر پیشانی خود بزند.
توجه داشته باشید که نقد تنها برای پیشرفت اصولی شماست و هر کلمه‌ای که از خیال انسانی بر کاغذ نشیند ارزشمند و گرانبهاست.
خسته نباشید، قلمتان سبز.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین