سلام عزیزم، حدیثه شهبازی هستم، ۲۲ ساله و ساکن تهران.خودتون رو معرفی کنید.(اسم, سن, محل زندگی)
«آنوریسم» که متاسفانه هنوز کامل نشده.اولین اثرتون چی بود؟
دو تا دلنوشته کاملشده ( فریاد لیلی و پاییز مسموم )میتونید بگید دقیقا چند اثر خلق کردید؟
حقیقتا نه، قبل از ۱۴ سالگی به طور جدی بهش فکر نمیکردم.آیا در کودکی یا نوجوانی فکر میکردید نویسنده بشین؟
بله، من معمولا کتابهای جنایی میخونم و به جرأت میتونم بگم که کتاب «قتل راجر آکروید» از آگاتا کریستی یکی از بهترین آثاری هستش که در اوایل سن مطالعهام باهاش روبهرو شدم. هنوز هم برام به یادماندنی و جالبه.شده در حوزه نویسندگی کتابی روی شما اثر بذاره؟ چه کتابی؟
من همیشه خاطرات روزانه و اتفاقات اطرافم، با ربط و بیربط به زندگی شخصیم رو ثبت میکنم. از نظر من سر و کار داشتن با قلم راه بسیار مناسبی برای بیان افکار، تحلیل شرایط و ارتباط گرفتن با دنیاست. فکر میکنم که نویسندگی بهم کمک میکنه تا عقایدم رو به چالش بکشم و به روحیهی ماجراجوی خودم پر و بال بدم. به هرحال یه نویسنده در یک زمان میتونه طیف مختلفی از شخصیتها، جوامع و فرهنگها رو تجربه کنه... .چیشد که تصمیم گرفتین نویسنده بشید؟
معمولا از یک واقعه تاریخی یا رویداد رازآلود شروع به بارش فکری میکنم؛ به طور مثال رمان کاراکال از مطالعاتم درمورد جنگ سرد و خاندان رومانوف منشأ گرفته.ایده آثارتون چطور و از کجا به ذهنتون میاد؟
تلاش میکنم که وقت زیادی رو به این کار اختصاص بدم؛ صرف نظر از مشغلههای زندگی، به طور متوسط روزی دو ساعت مطالعه میکنم.چقدر کتاب میخونید؟
متاسفانه درمورد نوشتن یکم وسواس دارم و همین موضوع باعث میشه که برای نگارش یک متن طولانی، زمان زیادی رو صرف بکنم؛ بنابراین ممکنه به جز خاطرات و وقایع روزانه تا هفتهها متن مشخصی ارائه ندم.چقدر مینویسید؟(روزانه, هفتگی...)
در حال حاضر مشغول خوندن رمان «رز سفید، جنگل سیاه» از اوین دمپسی هستم که حول محور جنگ جهانی دوم و وقایع آلمان میچرخه.آخرین اثری که خوندید چی بود؟
کاراکالکدوم اثرتون رو بیشتر دوست دارین؟
کاراکال درمورد زندگی دختری به نام دومینیکاست که بعد از قتلعام خانوادهاش در دوران جنگ سرد، از هویت واقعی خودش جدا افتاده و تحت عنوان یک افسر سازمانی وارد سیستم جاسوسی روسیه میشه؛ اون در مسیر رسیدن به اهداف ملیگرایانهی خودش، رازهای مخوفی از زندگی گذشتهاش و اطرافیانش رو میفهمه و درگیر جریان منحصربه فردی از سیاست میشه... .خلاصشو میگید؟
من ژانر جنایی و معمایی رو همیشه ترجیح میدمدر چه ژانرهایی اثر دارین؟ ژانر مورد علاقتون کدومه؟
دنیای ادبیات به قدری جالب و هیجان انگیزه که تصور نمیکنم هرگز بتونم دست از شیفتگی و ستایش اون بردارم. به نظر من موسیقی و ادبیات دو کابل ارتباط قوی از ذهن من هستن که به زندگی متصلن و باعث میشن احساس زنده بودن بکنم.دیدگاهتون به ادبیات چطوره؟
اغلب مواقع پروندههای جنایی، وقایع تراژدی تاریخ، زندگینامه افراد مرموز و مسائل حل نشدهی جامعه توجهم رو جلب میکنن.چه موضوعاتی ذهنتون رو درگیر میکنه؟
نویسنده مورد علاقه آگاتا کریستی هستش و من همیشه سعی کردم که مثل ایشون حین نوشتن یک رئالیسم جنایی به داستان نگاه کنم و تمام جوانب رو با خلاقانهترین راهها بسنجم.توی نوشتن تحت تاثیر نویسنده خاصی بودید؟
صادق هدایت، عباس معروفی.بین نویسنده های ایرانی کدومو میپسندید؟
آگاتا کریستی، آلبر کامو، فئودور داستایوفسکی، فرانتس کافکبین نویسنده های خارجی کدومو میپسندید؟
اکثر اوقات با مخاطبهام به صورت مجازی گفتمان میذارم و حول محور سناریو صحبت میکنیم اما به طور رو در رو، چنین افتخاری رو هنوز تجربه نکردم. البته چندوقت پیش توی ایستگاه مترو به طور اتفاقی گفتگوی دوتا خانم رو شنیدم که داشتن درمورد رمانهای مجازی صحبت میکردن و یکی از اونها گفت که رمان کاراکال رو در ژانر جنایی پیشنهاد میکنه، هرچند که نویسنده خیلی دیر پارت میذاره و این موضوع حسابی عصبانیش کرده چون همیشه توی به موقعیت حساس پارت تموم میشه! خب... من فقط فرصت این رو داشتم که لبخند بزنم و سوار مترو بشم!تا به حال با مخاطب آثارتون برخورد داشتید؟ کدوم از همه جالب تر بود؟
به قول پیکولت، همیشه میتونی یه نوشتهی بد رو اصلاح کنی اما نمیشه یه صفحهای خالی رو ویرایش کرد! به عنوان یه نویسنده جسارت داشته باشید، از اشتباه کردن نترسید و هیچوقت قلمتون رو به خاطر نقدهای منفی کنار نذارید.چه چیزی رو به نویسنده های نوپا پیشنهاد میکنید؟
اول از همه ازت ممنونم بابت هماهنگی این برنامه و دوم؛ به تمام مخاطبهام پیشنهاد میکنم که مراقب قدمهایی که برمیدارید، باشید. تفاوت بین کسی که الآن هستید و کسی که ده سال دیگه میشید، توی آدمهاییه که باهاشون معاشرت میکنید و کتابهایی هستش که میخونید!آخرین حرفتون و یا چیزی که دوست داشتید ازتون پرسیده بشه و نشد؟