مصاحبه مصاحبه با نویسنده‌ی نوقلم | rover

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

یاسمن بهادرییاسمن بهادری عضو تأیید شده است.

مدرس رمان نویسی + نویسنده نوقلم ادبیات
نویسنده نوقلـم
شاعـر
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,645
پسندها
پسندها
20,217
امتیازها
امتیازها
763
سکه
586
به نام آنکه جان را فکرت آموخت

ضمن عرض خسته نباشید خدمت تمام اعضای محترم انجمن کافه نویسندگان.
اینبار مفتخر هستیم با مصاحبه‌ای از نویسنده‌ی نو قلم انجمن کافه نویسندگان، خانم @Rover با نام هنری rover.
در ادامه این تاپیک می‌توانید جزئیات این مصاحبه را مطالعه کنید.

تاریخ شروع: شنبه 1 دی ماه 1403
 
خودتون رو معرفی کنید.(اسم, سن, محل زندگی)
سلام عزیزم، حدیثه شهبازی هستم، ۲۲ ساله و ساکن تهران.
اولین اثرتون چی بود؟
«آنوریسم» که متاسفانه هنوز کامل نشده.
میتونید بگید دقیقا چند اثر خلق کردید؟
دو تا دلنوشته کامل‌شده ( فریاد لیلی و پاییز مسموم )
سه تا رمان دست‌نویس ( آنوریسم، زیتون تلخ و شیطان درون )
و کافه نویسندگان در حال تایپ و انتشار ( کاراکال )

آیا در کودکی یا نوجوانی فکر میکردید نویسنده بشین؟
حقیقتا نه، قبل از ۱۴ سالگی به طور جدی بهش فکر نمی‌کردم.
شده در حوزه نویسندگی کتابی روی شما اثر بذاره؟ چه کتابی؟
بله، من معمولا کتاب‌های جنایی می‌خونم و به جرأت می‌تونم بگم که کتاب «قتل راجر آکروید» از آگاتا کریستی یکی از بهترین آثاری هستش که در اوایل سن مطالعه‌ام باهاش روبه‌رو شدم. هنوز هم برام به یادماندنی و جالبه.
چیشد که تصمیم گرفتین نویسنده بشید؟
من همیشه خاطرات روزانه و اتفاقات اطرافم، با ربط و بی‌ربط به زندگی شخصیم رو ثبت می‌کنم. از نظر من سر و کار داشتن با قلم راه بسیار مناسبی برای بیان افکار، تحلیل شرایط و ارتباط گرفتن با دنیاست. فکر می‌کنم که نویسندگی بهم کمک می‌کنه تا عقایدم رو به چالش بکشم و به روحیه‌ی ماجراجوی خودم پر و بال بدم. به هرحال یه نویسنده در یک زمان می‌تونه طیف مختلفی از شخصیت‌ها، جوامع و فرهنگ‌ها رو تجربه کنه... .
ایده آثارتون چطور و از کجا به ذهنتون میاد؟
معمولا از یک واقعه تاریخی یا رویداد رازآلود شروع به بارش فکری می‌کنم؛ به طور مثال رمان کاراکال از مطالعاتم درمورد جنگ سرد و خاندان رومانوف‌ منشأ گرفته.
چقدر کتاب میخونید؟
تلاش می‌کنم که وقت زیادی رو به این کار اختصاص بدم؛ صرف نظر از مشغله‌های زندگی، به طور متوسط روزی دو ساعت مطالعه می‌کنم.
چقدر مینویسید؟(روزانه, هفتگی...)
متاسفانه درمورد نوشتن یکم وسواس دارم و همین موضوع باعث میشه که برای نگارش یک متن طولانی، زمان زیادی رو صرف بکنم؛ بنابراین ممکنه به جز خاطرات و وقایع روزانه تا هفته‌ها متن مشخصی ارائه ندم.
آخرین اثری که خوندید چی بود؟
در حال حاضر مشغول خوندن رمان «رز سفید، جنگل سیاه» از اوین دمپسی هستم که حول محور جنگ جهانی دوم و وقایع آلمان می‌چرخه.
کدوم اثرتون رو بیشتر دوست دارین؟
کاراکال
کاراکال درمورد زندگی دختری به نام دومینیکاست که بعد از قتل‌عام خانواده‌اش در دوران جنگ سرد، از هویت واقعی خودش جدا افتاده و تحت عنوان یک افسر سازمانی وارد سیستم جاسوسی روسیه میشه؛ اون در مسیر رسیدن به اهداف ملی‌گرایانه‌‌ی خودش، رازهای مخوفی از زندگی گذشته‌اش و اطرافیانش رو می‌فهمه و درگیر جریان منحصربه فردی از سیاست میشه... .
در چه ژانرهایی اثر دارین؟ ژانر مورد علاقتون کدومه؟
من ژانر جنایی و معمایی رو همیشه ترجیح میدم
ژانرهای اصلی «کاراکال» هم جنایی و معمایی هستش
هرچند که هردو دلنوشته‌ی من تراژدی و عاشقانه بودن
.
دیدگاهتون به ادبیات چطوره؟
دنیای ادبیات به قدری جالب و هیجان‌ انگیزه که تصور نمی‌کنم هرگز بتونم دست از شیفتگی و ستایش اون بردارم. به نظر من موسیقی و ادبیات دو کابل ارتباط قوی از ذهن من هستن که به زندگی متصلن و باعث میشن احساس زنده بودن بکنم.
نمی‌خوام خیلی مبالغه کنم، ولی شما تصور کنید که در یک لحظه می‌تونید یک معلم تاریخ شلخته در قلب کوه‌های آلپ باشید که نسبت به زندگی یه جادوگر قرن هفدهمی مرموز کنجکاو شده و در لحظه بعد، نقش یک دانشمند دیوانه رو بازی کنید که آزمایشگاه غیرقانونیش ده‌ها مایل زیر زمین پنهان شده؛ یا حتی یک قاتل بی‌چهره در خیابان‌های لندن... شگفت‌انگیز نیست؟!

چه موضوعاتی ذهنتون رو درگیر میکنه؟
اغلب مواقع پرونده‌های جنایی، وقایع تراژدی تاریخ، زندگی‌نامه افراد مرموز و مسائل حل نشده‌‌ی جامعه توجهم رو جلب می‌کنن.
توی نوشتن تحت تاثیر نویسنده خاصی بودید؟
نویسنده مورد علاقه آگاتا کریستی هستش و من همیشه سعی کردم که مثل ایشون حین نوشتن یک رئالیسم جنایی به داستان نگاه کنم و تمام جوانب رو با خلاقانه‌ترین راه‌ها بسنجم.
بین نویسنده های ایرانی کدومو میپسندید؟
صادق هدایت، عباس معروفی.
بین نویسنده های خارجی کدومو میپسندید؟
آگاتا کریستی، آلبر کامو، فئودور داستایوفسکی، فرانتس کافک
تا به حال با مخاطب آثارتون برخورد داشتید؟ کدوم از همه جالب تر بود؟
اکثر اوقات با مخاطب‌هام به صورت مجازی گفتمان می‌ذارم و حول محور سناریو صحبت می‌کنیم اما به طور رو در رو، چنین افتخاری رو هنوز تجربه نکردم. البته چندوقت پیش توی ایستگاه مترو به طور اتفاقی گفتگوی دوتا خانم رو شنیدم که داشتن درمورد رمان‌های مجازی صحبت می‌کردن و یکی از اون‌ها گفت که رمان کاراکال رو در ژانر جنایی پیشنهاد می‌کنه، هرچند که نویسنده خیلی دیر پارت می‌ذاره و این موضوع حسابی عصبانیش کرده چون همیشه توی به موقعیت حساس پارت تموم میشه! خب... من فقط فرصت این رو داشتم که لبخند بزنم و سوار مترو بشم!
چه چیزی رو به نویسنده های نوپا پیشنهاد میکنید؟
به قول پیکولت، همیشه می‌تونی یه نوشته‌ی بد رو اصلاح کنی اما نمیشه یه صفحه‌ای خالی رو ویرایش کرد! به عنوان یه نویسنده جسارت داشته باشید، از اشتباه کردن نترسید و هیچ‌وقت قلمتون رو به خاطر نقدهای منفی کنار نذارید.
آخرین حرفتون و یا چیزی که دوست داشتید ازتون پرسیده بشه و نشد؟
اول از همه ازت ممنونم بابت هماهنگی این برنامه و دوم؛ به تمام مخاطب‌هام پیشنهاد می‌کنم که مراقب قدم‌هایی که برمی‌دارید، باشید. تفاوت بین کسی که الآن هستید و کسی که ده سال دیگه میشید، توی آدم‌هاییه که باهاشون معاشرت می‌کنید و کتاب‌هایی هستش که می‌خونید!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین