اطلاعیه [درخواست] نشر آثار نویسندگان در صفحه اصلی سایت

[..LADY Dyva....LADY Dyva.. عضو تأیید شده است.]

https://forum.cafewriters.xyz/threads/40070/

درود
در خواست انتشار دلنوشته قلک قلب بر روی سایت اصلی رو دارم.
با تشکر.

اثر شما بزودی بر روی سایت اصلی قرار خواهد گرفت
باتشکر از اعتماد شما به مجموعه کافه نویسندگان

 

[..LADY Dyva....LADY Dyva.. عضو تأیید شده است.]

درخواست نشر

اتمام یافته موضوع 'داستان کوتاه قاب آبنوس به ترجمه دیوا لیان'

5/30/25

عنوان بازگردانی شده: قاب آبنوس
نویسنده: ای. نسبیت
مترجم: دیوا لیان
ژانر: عاشقانه تراژدی
ویراستار: هستی جباری
سطح: منتخب
خلاصه:
قاب آبنوس داستان مردی است که پس از فوت همسرش بین خواب، رویا و حقیقت با معشوقه‌اش زندگی می‌کند.​

• ..LADY Dyva..
• تایپ داستان کوتاه ترجمه آنلاین داستان کوتاه داستان کوتاه قاب آبنوس به ترجمه دیوا لیان دیوا لیان قاب آبنوس کتاب درحال ترجمه
• پاسخ‌ها: 12
• تالار: ترجمه

• 
• 
• 

 

[Melina.N]

درخواست انتشار

اتمام یافته - دلنوشته هریدا (خار و گل) | ملینا نامور کاربر انجمن کافه نویسندگان

اسم دلنوشته: هِریدا¹(خار و گل) نویسنده: ملینا نامور ژانر: تراژدی_ عاشقانه سطح: محبوب ویراستار: @.Sarina. مقدمه: زیبایی‌اش چشمم را گرفت تا آن‌جایی که خار‌های تیز وجودش را ندیدم! من، تمام عمر محسور سرخی گل بودم. لطافت و بوی خوش! نمی‌دانم خودم یا قلبم اما ندیدیم... خارهای تیز روی ساقه گل را ندیدیم...

forum.cafewriters.xyz

دلنوشته هریدا (خار و گل)
نویسنده: ملینا نامور

 

[Melina.N]

درخواست انتشار روی سایت
(1) اتمام یافته - قصه جابجایی طبیعت | ملینا نامور | انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان https://share.google/AW2FYkYESSyVbf2tq

 

[..LADY Dyva....LADY Dyva.. عضو تأیید شده است.]

درخواست انتشار

اتمام یافته - دلنوشته هریدا (خار و گل) | ملینا نامور کاربر انجمن کافه نویسندگان

اسم دلنوشته: هِریدا¹(خار و گل) نویسنده: ملینا نامور ژانر: تراژدی_ عاشقانه سطح: محبوب ویراستار: @.Sarina. مقدمه: زیبایی‌اش چشمم را گرفت تا آن‌جایی که خار‌های تیز وجودش را ندیدم! من، تمام عمر محسور سرخی گل بودم. لطافت و بوی خوش! نمی‌دانم خودم یا قلبم اما ندیدیم... خارهای تیز روی ساقه گل را ندیدیم...

forum.cafewriters.xyz

دلنوشته هریدا (خار و گل)
نویسنده: ملینا نامور

[WARNING]اثر شما بزودی بر روی سایت اصلی قرار خواهد گرفت [/WARNING]

درخواست انتشار روی سایت
(1) اتمام یافته - قصه جابجایی طبیعت | ملینا نامور | انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان https://share.google/AW2FYkYESSyVbf2tq

[ALERT]اثر شما بر روی سایت اصلی قرار گرفته![/ALERT]

 

[حدیثه خانم]

درخواست نشر
نام اثر : آرزوی الینا
نویسنده: حدیثه ادهم

اتمام یافته موضوع 'داستانک آرزوی الینا | حدیثه ادهم'

4/11/25

نام داستانک: آرزوی الینا
ژانر: ماجراجویی
گروه هدف: کودک و نوجوان
نویسنده : حدیثه ادهم
ویراستار: هانی بهادری
سطح: محبوب
خلاصه:
تغییر روند زندگی، بعد از یک دعوای کوچک در خانه.
دور شدن از آپارتمان‌ها و ماشین‌های دودزا به دست یک درخت.​

• حدیثه خانم
• پاسخ‌ها: 11
• تالار: داستانک و قصه

• 
• 
• 

 

[..LADY Dyva....LADY Dyva.. عضو تأیید شده است.]

درخواست نشر
نام اثر : آرزوی الینا
نویسنده: حدیثه ادهم

اتمام یافته موضوع 'داستانک آرزوی الینا | حدیثه ادهم'

4/11/25

نام داستانک: آرزوی الینا
ژانر: ماجراجویی
گروه هدف: کودک و نوجوان
نویسنده : حدیثه ادهم
ویراستار: هانی بهادری
سطح: محبوب
خلاصه:
تغییر روند زندگی، بعد از یک دعوای کوچک در خانه.
دور شدن از آپارتمان‌ها و ماشین‌های دودزا به دست یک درخت.​

• حدیثه خانم
• پاسخ‌ها: 11
• تالار: داستانک و قصه

• 
• 
• 

اثر شما پس از اتمام مراحل اجرایی بر روی سایت اصلی قرار خواهد گرفت
باتشکر از اعتماد شما به مجموعه کافه نویسندگان ​

 

[..LADY Dyva....LADY Dyva.. عضو تأیید شده است.]

https://forum.cafewriters.xyz/threads/41042/

درود درخواست نشر به روی سایت اصلی.
چون مدتی ممکنه انجمن نباشم زودتر درخواست میدم.
برای دلنوشته درخواست نقد، تگ، جلد و اعلام پایان انجام شده، انشاالله تمام مراحل که انجام شد دلنوشته رو منتشر کنید.

با درخواست شما موافقت شد
باتشکر از اعتماد شما به مجموعه کافه نویسندگان​

 

[مَمّد]

سلام
درخواست نشر

اتمام یافته نوشته در موضوع 'داستانک یک بهمن خاطره | _MmD_'

5/26/25

و تمام افکارش فقط روی یک جمله متمرکز شود:
- اوه، چه روز سختی!
مراجعه کننده‌ که با دیدن واکنش دکتر، اندکی معذب و همچنین از گرفتن پاسخ برای سوالی که چند لحظه‌ی پیش مطرح کرده بود ناامید شده و خودجوش تصمیم به توضیح می‌گیرد، مانع از غرق شدن بیشتر دکتر در افکار مشمئز کننده‌اش می‌شود.
- من یه بادبادک داشتم. از وقتی دیدمش و بندش رو توی دستم گرفتم، دیگه ولش نکردم. توی شادی‌ و تنهایی‌هام بود، همه جوره و همه‌جا!

• مَمّد

• 

 

[..LADY Dyva....LADY Dyva.. عضو تأیید شده است.]

سلام
درخواست نشر

اتمام یافته نوشته در موضوع 'داستانک یک بهمن خاطره | _MmD_'

5/26/25

و تمام افکارش فقط روی یک جمله متمرکز شود:
- اوه، چه روز سختی!
مراجعه کننده‌ که با دیدن واکنش دکتر، اندکی معذب و همچنین از گرفتن پاسخ برای سوالی که چند لحظه‌ی پیش مطرح کرده بود ناامید شده و خودجوش تصمیم به توضیح می‌گیرد، مانع از غرق شدن بیشتر دکتر در افکار مشمئز کننده‌اش می‌شود.
- من یه بادبادک داشتم. از وقتی دیدمش و بندش رو توی دستم گرفتم، دیگه ولش نکردم. توی شادی‌ و تنهایی‌هام بود، همه جوره و همه‌جا!

• مَمّد

• 

با درخواست شما موافقت شد
اثر شما بزودی بر روی سایت اصلی قرار خواهد گرفت
باتشکر از اعتماد شما به مجموعه کافه نویسندگان ​