پایان نقدوبررسی نقد اولیه رمان شقایق سیاوش | منتقد: جادوگر کلمات

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

دیـوادیـوا عضو تأیید شده است.

مدیر ارشد دپارتمان کتاب + مدیر تالار کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر رسـمی تالار
منتقد ادبی
مـدرس
مترجم
مشاور
کپیـست
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,523
پسندها
پسندها
8,989
امتیازها
امتیازها
503
سکه
2,873
51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png






با سلام و عرض خسته نباشید.
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
منتقد اثر شما: @جادوگر کلمات

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ درخواست نقدی از جانب شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد



به امید موفقیت روز افزون شما
|مدیریت تالار نقد|
 

لینک تاپیک تایپ:

نویسنده: @رهگذر شب
 
سلام و خسته نباشی گل امیدوارم از نقدم ناراحت نشی و فقط از جنبه خوبش نگاه کنی و در آینده پیشرفت کنی♡.

‌۱. عنوان رمان

‌اسم رمان از دو جملهِ ( شقایق + -ِ + سیاوش) تشکیل شده، شقایق را دختری معرفی کرده‌اید که در داستان شما حضور ندارد، ولی در خلاصه رمان‌ شما اسمی از او برده شده شاید در اواسط رمان اسمی از او برده شود، ولی اگر قصد ندارید او را در داستان حاضر کنید بهتر است اسم داستان را تغییر دهید. بنابراین اسم رمان از دو جمله تشکیل شده و اندازه عنوان را به درستی رعایت نمودید. اسم رمان بیشتر با ژانر عاشقانه هم‌خوانی دارد؛ شقایق را دختری نامیدید؛ که سیاوش با او درد و دل می‌کند؛ اسم رمان زیاد کلیشه‌ به نظر نمی‌رسه ولی از جذابیت زیادی برخوردار نیست.

۲. ژانر رمان
داستان شما از چهار ژانر معمایی تخیلی جنایی طنز معرفی شده است، اوایل داستان را از ژانر طنز شروع کرده‌اید جایی که مادر سیاوش با سیاوش کل‌کل می‌کند، ولی در کل بخوام بگم داستان شما زیاد طنز محسوب نمیشه و بیشتر در حال کل‌کل هستند، شاید اگه بتونید بیشتر روی رمان خود کار کنید، یه رمان خوب با ژانر طنز بنویسید. شما باید ژانر طنز را در اولویت قرار دهید. در کنار ژانر طنز شما از ژانرهای معمایی تخیلی و جنایی هم استفاده کرده‌اید. ژانر معمایی تا حدودی در داستان شما هویدا بود، مثلا چرا مادر سیاوش او را ترک کرده‌است؟ یا چرا عمویش او را بزرگ کرده است؟ چرا سیاوش را دست مادربزرگش آنا نسپردند‌؟
از ژانر تخیلی هم در اواسط رمان کمی استفاده کرده‌اید، که روح اجداد سیاوش به دیدار او آمده بودند، اما از ژانر جنایی هیچ استفاده‌ای نشده.
و اینکه بهترِ ژانر را به ترتیب درست کنید.
طنز معمایی تخیلی

۳. خلاصه
خلاصه رمان باید گنگ و نامفهوم باشد اما در عین حال اطلاعاتی از رمان به خواننده بده. خلاصه رمان شما جذابیت خاصی را به همراه داشت؛ گویا خود سیاوش با جون و دل در حال نوشتن خلاصه زند‌گی خود است.
خلاصه رمان شما کاملا گنگ و نامفهوم بود ولی در کنار گنگ بودن اطلاعات کافی را به منِ خواننده داد.
اندازه خلاصه بایستی استاندارد باشد بین 5 تا 10 خط و شما استاندارد را رعایت نکردید و خلاصه شما بین (16 تا 17) خط بود.
۴. جلد رمان
جلد داستان شما تصویر چشم پسری جوان را نشان می‌‌دهد که به خوبی با داستان مطابقت دارد، فونت اسم به خوبی و زیبا طراحی شده بود و با خلاصه و اسم رمان هم‌خوانی دارد.
۵. مقدمه
ندارد.
۶. شروع رمان
داستان از زبان سیاوش نوشته شده، گویا دارد خاطراتش را تعریف می‌کند!
داستان از جایی شروع میشه که سیاوش برای رفتن به مدرسه تنبلی می‌کنه و آلارم و به تعویق ‌می‌ندازه اما یهو سر و کله مادرش پیدا میشه که سیاوش و برای مدرسه بیدار کنه. داستان با تعریف‌های سیاوش شروع میشه که به سمت آشپزخونه میره تا صبحانه بخوره و کمی لفت میده شرح حال دو تا خواهر و برادرهاشو می‌کنه و بلاخره راهی مدرسه میشه که میبینه مدرسه بسته‌ست.
سیاوش در مسابقه می‌خواد شرکت کنه که چند کیلو اضافه وزن داره با کمک مربیش توی زمان کم وزن کم می‌کنه اما بدبختی اون‌جا بود که مدیر سیاوش و توی مسابقه نمی‌پذیره.
جلوتر سیاوش با مادرش دعوا می‌کنه و به مرور زمان خواننده متوجه میشه که سیاوش دست عمو و زن‌عموش بزرگ شده و مادرش میاد دنبال سیاوش که اونو خارج کشور ببره، اما سیاوش قبول نمی‌کنه و با داد و فریاد اونو از خونه بیرون می‌کنه.
خوب داستان بیشتر با کل‌کل و دعوا ادامه داشت و این از جذابیت زیادی برخوردار نبود، از نظر من باید بیشتر روی رمان کار کنید تا کل‌کل‌ها کمی حالات طنز داشته باشه.
توصیفات مکان را به خوبی انجام دادید، جای‌جای اتفاقات و مکان‌های اطراف را طوری توصیف می‌کردید که گویا خواننده در آن‌جا حضور دارد؛ و این نکته خوبی در داستان بود، طوری که با تلاش کردن می‌تونید داستانی زیبا تحویل منِ خواننده بدهید.
میزان اطلاعات زیادی در داستان وجود داشت، طوری که تند تند پشت سر هم هعی یه اتفاق جدید می‌افتاد و سیاوش هم تند تند در حال تعریف بود، باید کمی اطلاعات را در ذهن خود نگه می‌داشتید و آرام آرام بازگو می‌کردید.

راستش و بگم داستان شما 70 درصد از کلیشه برخوردارِ.

۷. میانه رمان
اواسط رمان از اون کمربند موش جویده شروع میشه که گویا پدر سیاوش بهش هدیه داده، و شروع خاطرات سیاوش!
وقتی می خواستن مسافرت برن و سیاوش توی ماشین خوابیده بوده، اما وقتی بیدار میشه یه مار بزرگ زنگی روی خودش میبینه و میخواد اونو بکشه اما مار نیشش میزنه‌.
این‌جا می‌تونستی خیلی زیباتر این لحظه رو توصیف کنی تا هم خواننده از خنده روده‌بر شه هم استرس بگیره که الان چی میشه؟
جلوتر از یه کلاغ گفته شده که روی سر جناب جاخوش کردند و بلاخره از دست کلاغ سیاوش داخل یه خونه قدمی میشه که به‌به با روح اجدادش روبه‌رو میشه.
ایده داستان از زیبایی زیادی برخوردارِ اما شما باید بیشتر روی نوشتن تمرکز داشته باشی تا داستانی زیباتر خلق کنی‌.
‌اطلاعات رمان را باید آرام‌آرام وارد داستان جای می‌دادید اما اتفاقات را جوری بازیابی کرده‌ بودید که تمامی اتفاقات روی هم تلنبار کرده شده، اول از همه داستان مار و نیش زدن او؛ بعد تند قضیه اومدن کلاغ شد.
حتی اون‌جا که دست سیاوش با چاقو برید را خیلی تند پیش بردید باید کمی اون اتفاق را کش می‌دادید.
نقطه اوج داستان از اون‌جایی شروع شد که اون روح‌ها به دیدار سیاوش اومدند و به او گفتند باید از او توسط مارها حفاظت بشه.
۸. ایرادات نگارشی.
خوب ایرادات نگارشی زیادی داشتی که‌ نمی‌تونم همه رو بگم اما تا حدودی میگم و شما هم برو از اول داستانتو مرور کن.
( جد و آباء جد و آباد✔)
(پائین پایین✔)
(لقمه هایی لقمه‌هایی✔
بچه ها بچه‌ها✔
نیاز های نیازهای✔)
از این مشکلات کوچولو زیاد داشتی که‌ بهترِ درست کنی جانا!

.سخن آخر: ایده داستانت زیبا بود اما به زیبایی اونا رو ننوشتی.
جوری داستان و نوشتی که کلا کلیشه‌ایش بیشتر تو چشم می‌خورد، به امید موفق شدنت.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا پایین