نظارت همراه رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | ناظر: مینرا

[زهرا سلطانزاده]

#24
محوشده‌ای ✘ محو شده‌ای ✔
میان‌سال ✘ میانسال ✔
تکه‌کاغذی ✘ تکه کاغذی ✔
همه‌چیزو ✘ همه چیز رو ✔
اسمشو ✘ اسمش رو ✔
اون‌جا ✘ اون جا ✔
دوردست ✘ دور دست ✔

عزیزم همچنان توی متن رمانت ویرگول زیاد وجود داره. من تصحیح نکردم چون نمی‌دونستم کدوم جمله با چه لحنی ادا میشه ولی خودت برو بررسی کن لطفاً.

حتما عزیزم دستت دردنکنه

 

[مینِرامینِرا عضو تأیید شده است.]

#25
اون گفت: اگه من برم، شاید بالاخره بتونی ببینی خودت کی بودی. بعد رفت به طبقه‌ی بالا. ✘
اون گفت:«اگه من برم، شاید بالاخره بتونی ببینی خودت کی بودی.» بعد رفت به طبقه‌ی بالا. ✔
برای نقل قول جملات یک نفر از زبون دیگری یا نقل قول نوشته و... از گیومه استفاده کن.

-‌ نه. چون فکر کردم اون فقط می‌خواد دیده بشه، نه نجات داده. ✔
-‌ نه. چون فکر کردم اون فقط دیده شدن می‌خواد نه نجات داده شدن. ✘
حذف به قرینه‌ی لفظی که این جا به کار بردی درسته ولی کمی ناخواناست و ممکنه نواننده رو به اشتباه بندازه. اگر هم یه جایگذین فلسفی‌تر برای این جمله می‌خوای این پیشنهاد منه:
- نه چون فکر کردم اون فقط نگاه می‌خواد، نه نجات.

-‌ گاهی ساده‌ترین چیزها، همونایی‌ان که ازش فرار می‌کردیم. ✘
-‌ گاهی ساده‌ترین چیزها، همون‌هایی‌ان که ازشون فرار می‌کردیم. ✔

بالاخره ✘ بالأخره ✔