یا رب می ملعنت به جامم نکنی
وز جام غرور و تلخکامم نکنی
در محشر عام پیش خاصان درت
انگشت نمای خاص و عامم نکنی
خ لطفا
وز جام غرور و تلخکامم نکنی
در محشر عام پیش خاصان درت
انگشت نمای خاص و عامم نکنی
خ لطفا
ز فکرِ تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکمِ آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغِ صبح ندانم که سوسنِ آزاد
چه گوش کرد؟ که با دَه زبان خموش آمد
ب لطفا