دوباره سکوت همه جا را گرفته بود. سپیده زد و بعد خورشید وارد شد. به من و آسمان سلام کرد و لبخند زد.
گفتم:
- جات خالی، دیشب حسابی با ماه صحبت کردیم.
خورشید با ناراحتی گفت:
- ماه؟ ماه دیگه چیه؟ اینها خرافاته. دوست ندارم دربارهی اینها با کسی حرف بزنم.
شانهای بالا انداختم و به آسمان نگاه کردم و به او چشمک زدم. هر دو با هم خندیدیم. از کنار پنجره بلند شدم و روی تخت داخل اتاقم دراز کشیدم. عینک گردم را درآوردم و چشمانم را بستم. چند ساعت دیگر عید بود. به تمام اتفاقات سال گذشته فکر کردم. به این فکر کردم که قرار است چه اتفاقاتی برایم بیفتد. تصمیم گرفتم اشتباهاتم را تکرار نکنم و از همه مهمتر، تصمیم گرفتم که با آن دختر حرف بزنم. به ماه و آسمان قول داده بودم. در همین فکرها بودم که زنگ خانه را زدند. در را که باز کردم شوکه شدم. مدّتی بود که دختر طبقه چهارمی به خانه پیرزن میرفت و با هم در گلدانهای مختلف سبزه میکاشتند. دختر روبهرویم ایستاده بود. برایم سبزه آورده بود. به چشمانش خیره شدم. از نگاهش مطمئن شدم که او هم با آسمان حرف زده و همهچیز را فهمیده. حتماً وقتی دیشب ماه مرا سرگرم صحبت کرده بود، آسمان همهچیز را برای دختر گفته بود. سبزه را گرفتم و سریع گفتم:
- دوستت دارم... .
"پایان"
گفتم:
- جات خالی، دیشب حسابی با ماه صحبت کردیم.
خورشید با ناراحتی گفت:
- ماه؟ ماه دیگه چیه؟ اینها خرافاته. دوست ندارم دربارهی اینها با کسی حرف بزنم.
شانهای بالا انداختم و به آسمان نگاه کردم و به او چشمک زدم. هر دو با هم خندیدیم. از کنار پنجره بلند شدم و روی تخت داخل اتاقم دراز کشیدم. عینک گردم را درآوردم و چشمانم را بستم. چند ساعت دیگر عید بود. به تمام اتفاقات سال گذشته فکر کردم. به این فکر کردم که قرار است چه اتفاقاتی برایم بیفتد. تصمیم گرفتم اشتباهاتم را تکرار نکنم و از همه مهمتر، تصمیم گرفتم که با آن دختر حرف بزنم. به ماه و آسمان قول داده بودم. در همین فکرها بودم که زنگ خانه را زدند. در را که باز کردم شوکه شدم. مدّتی بود که دختر طبقه چهارمی به خانه پیرزن میرفت و با هم در گلدانهای مختلف سبزه میکاشتند. دختر روبهرویم ایستاده بود. برایم سبزه آورده بود. به چشمانش خیره شدم. از نگاهش مطمئن شدم که او هم با آسمان حرف زده و همهچیز را فهمیده. حتماً وقتی دیشب ماه مرا سرگرم صحبت کرده بود، آسمان همهچیز را برای دختر گفته بود. سبزه را گرفتم و سریع گفتم:
- دوستت دارم... .
"پایان"