و لبخندی که بر ل*ب نداشت، مثل زخمی باز، آرام باز و بسته میشد؛ بیآنکه صدایی باشد، اما نفس سردش، درست پشت گردنم میلغزید و ریشههای موهایم را مثل چنگال میکشید.جای چشمانش، سیاه چالهای مطلق بود... که قلبم را وادار به ایستادن میکرد!
و لبخندی که بر ل*ب نداشت، مثل زخمی باز، آرام باز و بسته میشد؛ بیآنکه صدایی باشد، اما نفس سردش، درست پشت گردنم میلغزید و ریشههای موهایم را مثل چنگال میکشید.جای چشمانش، سیاه چالهای مطلق بود... که قلبم را وادار به ایستادن میکرد!
هیچ کسان تموم نشده هنوز .. جلد ششمش احتمالا همین پاییز منتشر بشهدلم رمان ترسناک میخواد
یه چیزی مثل خانه کاهگلی
هیچکسان
پسران بد و...![]()
توی دنیای رمان در حال پارت گذاریه، میخونی؟هیچ کسان تموم نشده هنوز .. جلد ششمش احتمالا همین پاییز منتشر بشه
چقدر قلم ها خفن شدهو آنگاه رُعب به دلم بخشید، چهرهای بدون بینی و چشم، جای چشمانش، سیاه چالهای مطلق بود. که قلبم را وادار به ایستادن میکرد!
و لبخندی که بر ل*ب نداشت، مثل زخمی باز، آرام باز و بسته میشد؛ بیآنکه صدایی باشد، اما نفس سردش، درست پشت گردنم میلغزید و ریشههای موهایم را مثل چنگال میکشید.
چه اثر کوتاهی شد
واییی چه چیزی شد
واییییی
من جلد پنجمش رو اونجا خریدم خوندم. جلد ششم نیومده که هنوز..پاییز گفته میادتوی دنیای رمان در حال پارت گذاریه، میخونی؟
به این میگن ترکیبی از وحشتنویسانچقدر قلم ها خفن شده![]()
داستان کوتاه میطلبهبه این میگن ترکیبی از وحشتنویسان![]()
منم خریدم هنوز شروع نکردممن جلد پنجمش رو اونجا خریدم خوندم. جلد ششم نیومده که هنوز..پاییز گفته میاد