دورهمی • محفل سایه‌های هراس‌انگیز شب •

جام خالیه... من بودم Lagh2تا صبح خونه و اطرافو میگشتم تا ببینم چه موجودی قراره منو بترسونه
 
نمی‌دونم چرا ادای این نترس ها رو در میارم -2-37-=}
دیشب تو خونه با دخترم تنها بودم یهو ساعت 10 شب برق‌ رفت
یعنی به خاطر دخترم نتونستم جیغ بزنم
قلبم داشت وایمیستاد
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
نمی‌دونم چرا ادای این نترس ها رو در میارم -2-37-=}
دیشب تو خونه با دخترم تنها بودم یهو ساعت 10 شب برق‌ رفت
یعنی به خاطر دخترم نتونستم جیغ بزنم
قلبم داشت وایمیستاد
Lagh2وای یادم افتاد یه روزی قبل اینکه خواهرم متاهل بشه،،، برق رفته بود و من چادر سفیدم پوشیدم و پشت اُپن قایم شدم، حالا ابجیم یهو اومد آشپزخونه بره دستشو بشوره حین شستن دستش پشتت ایستادم، یادمه از ترس تا صبح نتونسته بخوابه
 
  • grin
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
واییی نیاز به همچنین حسی الان دارم، اونم یکی پایه خُل بازی باشه چه میشود
والا... در زنگ زده توالت رو که باز می‌کنی با یه جیرجیر دلهره آور باز میشه و سیاهی مطلق پیش روت...
 
  • cool
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
والا... در زنگ زده توالت رو که باز می‌کنی با یه جیرجیر دلهره آور باز میشه و سیاهی مطلق پیش روت...
همچنین جو تجربه کردم خیلی باحاله مخصوصا وقتی میری بیرون یهویی تخیل میکنی یکی پشت سرته و ناگهان برگردی وووو
 
اصلا من دوست ندارم بترسونمت ولی یه نصیحت Lagh2 چشات هیچ وقت باز نکن، اگه صدایی شنیدی برنگرد اگه برگردی می‌برتت
 
اصلا من دوست ندارم بترسونمت ولی یه نصیحت Lagh2 چشات هیچ وقت باز نکن، اگه صدایی شنیدی برنگرد اگه برگردی می‌برتت
وای نگو نصف شبی🤧🤣
کجا می‌بره
 
عقب
بالا پایین