نظارت همراه رمان راز ناله‌ها | ناظر: وال خسته!

Blu moon

مدیر تالار نظارت آثار
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
ناظر اثـر
نوشته‌ها
نوشته‌ها
307
پسندها
پسندها
584
امتیازها
امتیازها
93
سکه
766
نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید

نویسنده: @marym
ناظر: @والِ خسته!
لینک تاپیک تایپ:

 
@marym
سلام عزیزم -53-؟"_}
پارت‌هایی که قرار دادین، چک می‌شن💙
فقط لطف کنید هر پارت جدیدی که قرار داده میشه، اینجا تعدادش رو برای من بفرستید که حتما بررسی بشه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
«بنام آفرینش مرگ»
🔹️ پیشنهاد: آفریدگار مرگ ترکیب زیباتری می‌سازه.
عنوان: راز ناله‌ها
ژانر: ترسناک
اثر: مریم فواضلی
ناظر: @والِ خسته!
دیباچه؛
🔹️ بعد از ”دیباچه” دو نقطه قرار بدین.
شب‌های دعا فرا رسیده بود، و مردم سه شب پیاپی دعا می‌کردند.
✅️ فرا رسیده بود و مردم سه شب پیاپی دعا می‌کردند.

🔹️پیشنهاد: کلمه‌ی دعا دو بار با فاصله‌ی کوتاه قرار داده شده. پیشنهاد می‌کنم از لغت مناجات استفاده کنید.
مثال:
▫️شب‌های دعا فرا رسیده بود و مردم سه شب پیاپی به مناجات می‌پرداختند.
▫️شب‌های مناجات فرا رسیده بود و مردم سه شب پیاپی دعا می‌کردند.
در این شب‌ها، ناگهان صدای نعره‌ای بلند و مخوف، فضای شب را پر کرد،
✅️ فضای شب را پر کرد.
🔹️شب دو بار در فواصل کوتاه تکرار شده. پیشنهاد می‌کنم کلمه رو جایگزین کنید.
صدایی که درد و خشم را نشان می‌داد و گوش‌ها را می‌پاره کرد.
✅️ پاره می‌کرد.
این ناله، گذشته‌ای تلخ و زخم‌خورده را زنده می‌کرد؛ فریادهای دردمند و پر اشک که دل‌ها را می‌گریاند و خاطرات تلخ را زنده می‌ساخت. در این شب‌ها، غم و هیجان درهم تنیده و فضای تاریک شب را پر از حسرت و ترس می‌کرد.
✅️ درهم‌تنیده
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
@marym
سلام عزیزم -53-؟"_}
پارت‌هایی که قرار دادین، چک می‌شن💙
فقط لطف کنید هر پارت جدیدی که قرار داده میشه، اینجا تعدادش رو برای من بفرستید که حتما بررسی بشه.
درود دوست عزیزم متوجه نشده بودم که ناظر دارم(:
چند پارت روزی بذارم؟
میشه پنج الا چهار پارت باشه؟
حتما
 
شب‌های دعا فرا رسید،
در این سه شب مقدس، دل‌ها به آسمان‌ها می‌رسید،
اما در آرامش شب، صدای زنی کهن به فضا می‌بارید،
نعره‌اش گوش‌ها را می‌خراشید و دل‌ها را می‌گرید،
🔹️جای ویدگول‌های انتهای جملات، حتما نقطه قرار بدین.
✅️ دل‌ها را می‌گریاند.
و در سوگ ناله‌هایش، افسانه‌های بی‌پایان جاری می‌شد.
با طلوع خورشید، آهی غریب از چاه بلند برخواست،
✅️ برخاست
صدایی مانند لالایی تاریک، که در دل مه غلیظ گم می‌شد،
تمام محله در ترس و حیرت، از خانه‌ها بیرون آمدند،
تا در پس این فریادهای خاموش، رازهای کهن را بیابند،
و ناگهان، این صدا به فریادی بلند و پر از التهاب بدل شد،
و شب، در حسرت و هراس، در آغو*ش خود نگه‌داشت آن رازهای سر به مهر.
✅️ آن رازهای سر به مهر را.

🔰 انتهای جملات با ویرگول تموم شده که صحیح نیست. از نقطه استفاده کنید.
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
اول اینکه خسته نباشید، پیشنهاد‌هاتون عالی بود و حتما ویرایش میکنم
 
درود دوست عزیزم متوجه نشده بودم که ناظر دارم(:
چند پارت روزی بذارم؟
میشه پنج الا چهار پارت باشه؟
حتما
موردی نیست زیبا💙
جدیدا ناظر برای اثرت تعیین شده، جای نگرانی نیست. من همه‌ی پارت‌ها رو بررسی می‌کنم و سعی می‌کنم تا حد امکان براتون مفید باشم🌱
در رابطه با تعداد پارت هم، باید نهایتا ۳ پارت در روز باشه و بیشتر نه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
موردی نیست زیبا💙
جدیدا ناظر برای اثرت تعیین شده، جای نگرانی نیست. من همه‌ی پارت‌ها رو بررسی می‌کنم و سعی می‌کنم تا حد امکان براتون مفید باشم🌱
در رابطه با تعداد پارت هم، باید نهایتا ۳ پارت در روز باشه و بیشتر نه.
بزار چهار پارت😂🫠

قربونت، درسته
خیلی ممنون🌷
 
وسایلم را جمع کردم و در ماشین جای دادم، سپس سوار شدم.
✅️ ویرگول قبل از سپس باید پاک بشه.
🔰 اما اجازه بدین علتش رو هم توضیح بدم که بهتر متوجه بشین:
کلماتی مثل ”سپس”، ”ولی” و ”که” به‌عنوان حروف ربط، جملات رو به هم متصل می‌کنن اما ویرگول برای درنگ و مکث کوتاه استفاده میشه که باعث قطع کوتاه ارتباط میان دو کلمه یا جمله‌ست. به همین علته که قرار گرفتن ویرگول در این جا غلط محسوب میشه.
🔰ولی چی‌کار کنیم؟
برای اینکه جمله روان‌تر بشه، پیشنهاد می‌کنم اینطور بنویسید:
▫️وسایلم را جمع کردم و در ماشین جای دادم و سپس سوار شدم.
ژاله خواب بود؛ ماشین پیکانی‌ام را روشن کردم و در راه دیار سفر شروع کردم.
🔰 نقطه‌ویرگول معمولاً وقتی استفاده می‌شه که ارتباط معنایی نزدیک ولی نه خیلی مستقیم بین دو جمله باشه. در اینجا، جمله دوم کاملاً ادامه‌ی طبیعی جمله اول هست، پس ویرگول یا نقطه مناسب‌تره.
✅️ ماشین پیکانم را
🔹️ ”در راه دیار سفر شروع کردم” وضوح کامل رو برای خواننده به همراه نداره. برای مثال من بعنوان خواننده‌ی رمان شما، متوجه منظور کاراکتر از این حرف نشدم. پیشنهاد می‌کنم واضح‌تر بنویسیدش.
▫️ احتمال میدم منظورتون این باشه: در راه دیار، سفرم را شروع/آغاز کردم.
صدای موسیقی ملایمی را پخش کردم، حواسم را به راه دادم و در حال گذر بودم.
❌صدای موسیقی ملایمی را پخش کردم.
✅صدای موسیقی ملایمی که از ضبط پخش می‌شد را بلند کردم.
✅️ موسیقی ملایمی را پخش کردم.

🔹️ ”درحال گذر بودم” جمله‌ای اضافی به‌نظر می‌رسه. پیشنهاد می‌دم جایگزینش کنید.
غروب آرامی داشت فرا می‌رسید و آسمان در رنگ‌های سرخ و بنفش غوطه‌ور می‌شد، انگار جهان در چنگال خواب فرو می‌رفت.
✅️ غوطه‌ور می‌شد؛
ژاله کم‌کم بیدار شد، نگاهش کردم و گفتم:
- خوبه که بیدار شدی!
موهایش را جمع کرد و با حالت استرس گفت:
- وای، پریا، این جاده چه جور جاده‌ایه؟
خنده‌ای کوتاه به لبم آمد، چرا که جاده، ترسناک‌ترین تصویرها را در ذهنم نقش می‌زد. چند ساعتی در راه بودیم؛ هیچ نشانه‌ای از موجود زنده یا انسانی نبود. آهنگ تندی را گذاشتم و شروع کردم به خواندن، صدایم در آن فضای خلوت و تاریک انعکاس می‌یافت.
✅️ خواندن.
نزدیک محله که شدیم، آهنگ را خاموش کردم. هوا تاریک‌تر شده بود، و وزوز بلند صدای حشرات و باد، فضای مسیر را مرموزتر می‌کرد.
✅️ تاریک‌تر شده‌بود و وزوز ...
از وسط جنگل تاریک باید می‌گذشتیم، درختان تنومند و در هم تنیده، زنده و ترسناک، در تاریکی سر خم کرده بودند. ماشین را کنار درختان عظیم پارک کردم و پیاده شدم. ژاله همراه من پیاده آمد.
✅️ می‌گذشتیم.
✅️ کرده‌بودند.
چمدان‌ها را برداشتم و کیفم را روی شانه‌ام گذاشتم، چراغ قوه را روشن کردم.
✅️ گذاشتم.
✅️ چراغ‌قوه
نگاهی به ژاله انداختم، که هدفون در گوش داشت و موهای قرمز رنگش، در باد شب‌گرم بازی می‌کردند، موهایی که چند روز پیش رنگشان زده بودم و حالا در تاریکی، مثل شعله‌های ناپایدار، زیر باد تکان می‌خوردند.
✅️ انداختم که ...
✅️ قرمزرنگش در باد گرم شب، بازی می‌کردند؛ موهایی که ...
✅️ زده‌بودم
✅️ حالا در تاریکی، مثل شعله‌های ناپایدار زیر باد تکان می‌خوردند.
به سمت درختان حركت کردم، نوری در پشت آن‌ها ظاهر شد؛ روشنایی خانه‌های محله‌مان، سرما و آرامش شب را به فضای ترسناک درختان و تاریکی غرق‌در می‌انداخت. باد در شاخه‌ها طوفانی می‌رقصید و درخت‌ها را به رقص در می‌آوردند، امواج تاریک باد، حرکت ترسناک و وهم‌آلودی را در آن شب تاریک به راه انداخته بودند. صدای وزوز گرگ‌ها از دور، ترس در دل من را عمیق‌تر می‌نهاد و فضای شب را مرگ‌آلودتر می‌ساخت.
✅️ حرکت کردم.
✅️ ظاهر شد.
🔹️ ”تاریکی غرق در می‌انداخت” جمله‌ی مناسبی نیست. متوجه منطورش نمیشم و این ممکنه خواننده‌رو از رمان زده‌ کنه.
✅️ به‌ رقص در می‌آورد.
❌ترس در دل من را عمیق‌تر می‌نهاد. - ✅ترس‌ را در دلم عمیق‌تر می‌کرد.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: marym
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 3)
عقب
بالا پایین