شعر اشعار خوزه آنخل بالنته | شاعر اسپانیایی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع (SINA)
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

(SINA)

مدیر آزمایشی تالار شعرکده
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
مـدرس
ویراستار
تدوینگر
مشاور
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,174
پسندها
پسندها
5,851
امتیازها
امتیازها
438
سکه
4,753
کنارم بودی،
نزدیک‌تر به من
از همه حس‌هایم.
سخنِ عشق از درون‌ات بود،
نورانی.
کلماتِ نابِ عشق به زبان نمی‌آیند.
سرت به جانبِ من بود
آرام،
آن موهای بلندت
و کمرِ شاداب‌ات.
از قلبِ عشق سخن می‌رانی،
نورانی،
در بعدازظهرِ خاکستری یک روز.
جوانی و کلمات‌ام
چیزی جز خاطره‌ی صدای‌ات
و تن‌ات نیست،
و این تصویر زنده‌ام می‌دارد.
 
سایه‌ها از درونم سر بر می‌کشند.
شب برافراشته می‌شود،
آرام آرام.
خورشیدی تاریک،
تشعشعش فروکاسته می‌شود.
و دَوَران، ما را به خود می‌خوانَد،
ورای زمان.
با من بگو،
آنگاه که بر کرانه‌ی آب ها نشسته‌ام،

نظاره‌گرِ سایه‌هایی که به سراغم می‌آیند،
با من بگو،
آیا خاطراتِ محو ناشدنی‌ات نیز از بین خواهند رفت؟
 
عقب
بالا پایین