مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

مینِرا

مدیر تالار مشاوره
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
منتقد
ناظر اثـر
ژورنالیست
مشاور
تیم تگ
تئوریسین
نویسنده نوقلـم
پرسنل کافه‌نـادری
نوشته‌ها
نوشته‌ها
540
پسندها
پسندها
2,850
امتیازها
امتیازها
203
سکه
3,124
نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند اما مشاورین، پیمانکاران رمان، داستان و آثار مهم می باشند!

* نویسنده عزیز لطفا با مشاور خود نهایت همکاری را داشته باشید.

* در صورتی که با مشاور همکاری نکنید و مشاور گزارش دهد، رمان شما تا زمان ارتقا، قفل خواهد شد.

درخواست کننده: @Helen.m
مشاور: @Azaliya
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Azaliya
@Helen.m سلام عزیزم من سه پارت اول رمانت رو خوندم خب یه سری اشکالات رو که چندجا داشتی رو برات میفرستم و توضیح میدم خب من یکی دو نمونه‌ از هر کدوم رو برات میفرستم وقتی اشکالاتت رو فرستادم لطفا ویرایش کن و پارت‌های بعدی رو یه بار بخون این اشکالات رو داری ویرایش کن لطفا و بگو چک کنم اگر سوالی هم داری اینجا بپرس
 
@Helen.m سلام عزیزم من سه پارت اول رمانت رو خوندم خب یه سری اشکالات رو که چندجا داشتی رو برات میفرستم و توضیح میدم خب من یکی دو نمونه‌ از هر کدوم رو برات میفرستم وقتی اشکالاتت رو فرستادم لطفا ویرایش کن و پارت‌های بعدی رو یه بار بخون این اشکالات رو داری ویرایش کن لطفا و بگو چک کنم اگر سوالی هم داری اینجا بپرس
چشم
 
توی یه کافی‌شاپ یه شیفت کار می‌کنم؛
ببین توی زبان عامیانه خب ما مثلا میگیم یه کاری دارم یا مثل جمله خودت خب درسته زبان رمان تو محاوره هست و ادبی نیست اما یک سری کلمات هست که توی کلام میگیم اما توی نوشتن فرق داره مثلا شمبه میگیم ولی شنبه مینویسیم اینجا هم باید بنویسی یک شیفت کار می‌کنم
من رو باش دارم، احوال کی رو می‌پرسم!
اینجا از ویرگول اشتباه استفاده کردی ببین خودت جمله‌ات رو بخون همینجوری داری میخونی یه دفعه وسط جمله ترمز زدی من رو باش یه جمله‌اس دارم احوال کی رو می‌پرسم یه جمله دیگه‌اس بهتر این‌جوری بنویسی
من رو باش! دارم احوال کی رو می‌پرسم!
یا اگر ویرگول قراره بزاری
من رو باش، دارم احوال کی رو می‌پرسم

برم سرکار پاره وقتم!
ببین فعل توی جمله آخر جمله‌اس
سر کار پاره وقتم برم.
بعد علامت تعجب اینجا بی‌جاس چرا چون جمله‌ات تعجبه نه تحکمه صرفا داری یه خبری رو میدی پس باید نقطه بزاری
دو طبقه‌شو تمیز کردم،
دو طبقه‌اش رو
ببین باز از عامیانه کلام اینجا استفاده کردی
هر جا می‌خواستی کلماتت رو اینجور بنویسی مثلا
پاتو، قرارتو باید این‌جوری بنویسی پات رو قرارت رو
اصلا نزدیکش نشو که آقا قدغنش کرده
ببین تو با علائم می‌تونی لحن و حالت کاراکترها رو
به خواننده منتقل کنی نه فقط با کلمات الان ببین مثلا اینجا اصلا حس تحکم پذیر بودن رو نشون نمیدی انگار داری یه جمله خبری میگی بهتره این‌جوری بنویسی
اصلاً نزدیکش نشو! آقا قدغن کرده.
یا
اصلاً نزدیکش نشو که آقا غدقنش کرده!
اینجا جمله‌ات نصفه بود
آروم! جوری که بیدار نشه،
اینجا بازم داری خبر میدی پس علامت تعجب بی‌معنیه
ناگهان با سر خوردم زمین.
ببین چون زبانت محاوره بعضی کلمه‌ها جمله‌ات رو کتابی میکنه لحنت به هم میریزه می‌تونی این‌جا بنویسی
یک‌دفعه با سر زمین خوردم یا یک‌ لحظه با سر زمین خوردم.
پیشونیم به شدت خونین شد و دستمو گذاشتم روی سرم.
اینجا هم همین خونین جمله‌ات رو خراب کرد می‌تونی بگی غرق خون یا خونی
دستمو دستم رو
دستم رو روی سرم گذاشتم.
نتونستم ببینم کی بود...
اینجا سه نقطه غلطه ببین سه نقطه برای وقتیه که جمله‌ات ادامه داره ولی ادامه‌اش رو نمیگی یا مثلا
چندتا چیز پشت سر هم میگی مثلا چندتا مورد از یه چیزی داری میگی و... نشونه همون و غیره هست
خب اینجا الان جمله ات کامله
نتونستم ببینم کی بود؟
کبیر (شخصیت مافیا):
اینجا حالا پیشنهاده که ننویسی شخصیت رو توی طول رمان توضیح بده البته در حد پیشنهاده چون معمولا نمی‌نویسن فقط اسم طرف رو می‌نويسن
شباهت عجیبی به مادرم داشت؛
اینجا خب با کلمه عجیب می‌فهمیم که کاراکتر تعجب کرده یا شوک شده از اینکه یه نفر اندر شبیه مادرشه درسته؟ پس نقطه ویرگول غلطه نقطه ویرگول رو خودت هم دقت کنی جاهایی استفاده کردی که می‌خواستی توضیح بیشتر بدی اما اینجا چون کاراکتر تعجب کرده باید بنویسی
شباهت عجیبی به مادرم داشت!
چشم‌هاش
ببین وقتی می‌خوای جمع ببندی با ها جمع می‌بندیم تو ادبیات
این همه شباهت با مادرم غیرقابل باور بود؛
بازم اینجا غیر قابل باور پی کاراکتر تعجب کرده اما علائم نگارشی نشون از تعجب نمیده به ما
این همه شباهت با مادر غیرقابل باور بود!
خودش‌و به اتاق رسوند
خودش رو درسته
رو باز کردم و زیر آب رفتم...
بعد سه نقطه باید نقطه بزاری
در رو باز کردم و زیر آب رفتم... .
آره، بدجوری افتاد. لعنت بهش، کاری کن جاش نمونه، خسرو.
-‌ چشم، داداش.
اینجا هم دیالوگت بازم کاراکتر داره با حالت تعجب یا حداقل عصبی صحبت میکنه پس با کلمات فقط نباید نشون دهد
آره، بدجوری افتاد! لعنت بهش!
انگار تنها توی یه اتاق بودم...
اینجا داری خبر میدی
انگار تنها توی یک اتاق افتاده بودم.

سوزشی توی ساعد دستم حس کردم...
اینجا هم مثل مثال بالا
اینجا باز جمله‌ات کتابی شد
زنی رو دیدم.
صدا را می‌شنیدم
صدا رو
خودت کم‌کم همه چیو می‌فهمی
همه چیز رو باید بنویسی
رومو کشید و رفت
اینجا جمله‌ات نصفه بود
دستام رو زیر گوشم
دست‌هام افرین اینجا خودت" رو" گذاشتی
 
@Helen.m سلام عزیزم من سه پارت اول رمانت رو خوندم خب یه سری اشکالات رو که چندجا داشتی رو برات میفرستم و توضیح میدم خب من یکی دو نمونه‌ از هر کدوم رو برات میفرستم وقتی اشکالاتت رو فرستادم لطفا ویرایش کن و پارت‌های بعدی رو یه بار بخون این اشکالات رو داری ویرایش کن لطفا و بگو چک کنم اگر سوالی هم داری اینجا بپرس
وقت بخیر، همه رو ویرایش زدم میتونید چک کنید
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 5)
عقب
بالا پایین