نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Blu moon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Blu moon

مدیر تالار نظارت آثار
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
ناظر ارشد آثار
ناظر اثـر
نوشته‌ها
نوشته‌ها
331
پسندها
پسندها
613
امتیازها
امتیازها
93
سکه
870
نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
نویسنده: @حدیثه🫧
ناظر: @مینِرا
لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41565/
 
خب عزیزم مقدمه و خلاصه‌ت ایرادی نداشتن. حالا بریم سراغ پارت اول:

به‌جز ✘ به جز ✔
جمع کنه ✘ جمع کن ✔
اصلا ✘ اصلاً ✔
این‌جور ✘ این جور ✔
 
پارت دوم:

گمشو ✘ گم شو ✔
آنها ✘ آن‌ها ✔

  • انقدر چرت و پرت نگو. ۷ سال از من کوچیک‌تری.
  • باشه هرچی! کوچیک‌تر بزرگتر نداره که. شمیمم من استخدام کردم. اینجا هم می‌مونه. بعدم تو که مشکل مالی نداری چرا رفتی پایین داد و بیداد راه انداختی؟ نکنه...
  • چرت نگو گفتم. کارگاه کلی قصه و بدهی داره. اگه قراره اون دختر اینجا کار کنه لازم نیست شما همش پاشی بیای اینجا. چشم و گوشت هست بهت خبرا رو می‌رسونه.
برای این که نیم خط قبل از دیالوگ‌ها به شکل پوینت در نیاد می‌تونی بعد از نیم خط یه نیم فاصله هم بذاری.
-‌ انقدر چرت و پرت نگو. ۷ سال از من کوچیک‌تری.
-‌ باشه هرچی! کوچیک‌تر بزرگتر نداره که. شمیمم من استخدام کردم. اینجا هم می‌مونه. بعدم تو که مشکل مالی نداری چرا رفتی پایین داد و بیداد راه انداختی؟ نکنه...
-‌ چرت نگو گفتم. کارگاه کلی قصه و بدهی داره. اگه قراره اون دختر اینجا کار کنه لازم نیست شما همش پاشی بیای اینجا. چشم و گوشت هست بهت خبرا رو می‌رسونه.

اون قصه و بدهی که تو دیالوگ نوشتی منظورت قسط و بدهیه؟
 
پارت سوم:

چیکار ✘ چی‌کار ✔
صندلیا ✘ صندلی‌ها ✔
اینجا ✘ این جا ✔
چیشده ✘ چی شده ✔

  • تو رو خدا! من دیگه نمی‌خوام بیام اینجا سرکار.
  • یعنی چی؟ چرا نمیگی چیشده؟ ✘
-‌ تو رو خدا! من دیگه نمی‌خوام بیام اینجا سرکار.
-‌ یعنی چی؟ چرا نمیگی چیشده؟

  • این چی میگه مریم! چرا حرف نمی‌زنی! تو داداش داری؟»
  • ناتینه.
  • خب؟
  • خب همین دیگه. من نمی‌دونم کجاست و چه غلطی می‌کنه! اول هر ماه میاد همه حقوقمو ازم میگیره میره. بهش ندمم منو می‌زنه. میگه بابامو تو کشتی. باید تاوان بدی؛ ولی من، نکشتم. ✘
-‌ این چی میگه مریم! چرا حرف نمی‌زنی! تو داداش داری؟»
-‌ ناتینه.
-‌ خب؟
-‌ خب همین دیگه. من نمی‌دونم کجاست و چه غلطی می‌کنه! اول هر ماه میاد همه حقوقمو ازم میگیره میره. بهش ندمم منو می‌زنه. میگه بابامو تو کشتی. باید تاوان بدی؛ ولی من، نکشتم. ✔
 
پارت چهارم:

  • خانم هاشمی دیگه چی درمورد مریم می‌دونید؟
  • چیز زیادی نمی‌دونم. الان باید برم دنبالش.
  • مریم چیزیش نمیشه. می‌دونم جایی نمیره. بذار تنها باشه. الان بیا جواب سوالتون بده.
  • ببخشید مریم تو زندگیش کم سختی ندیده.
فاطمه این را گفت و از اتاق خارج شد. کیف و وسایلش را برداشت و به سمت در خروجی حرکت کرد. ✘
-‌ خانم هاشمی دیگه چی درمورد مریم می‌دونید؟
-‌ چیز زیادی نمی‌دونم. الان باید برم دنبالش.
-‌ مریم چیزیش نمیشه. می‌دونم جایی نمیره. بذار تنها باشه. الان بیا جواب سوالتون بده.
-‌ ببخشید مریم تو زندگیش کم سختی ندیده.
فاطمه این را گفت و از اتاق خارج شد. کیف و وسایلش را برداشت و به سمت در خروجی حرکت کرد. ✔
بعد از اتمام دیالوگ همیشه باید یه سرخط بذاری تا دیالوگ از مونولوگ جدا بشه.

  • میشه وسایلمو از کارگاه بیاری. می‌خوام برم خونه.
  • آره آره. همینجا بشین. ✘
-‌ میشه وسایلمو از کارگاه بیاری. می‌خوام برم خونه.
-‌ آره آره. همینجا بشین. ✔

- بیا اینجا کارت دارم!» ✘
-‌ بیا اینجا کارت دارم! ✔

  • مریم کجاست؟
  • داخل پارکه همین ب*غل.
  • وسایلاشو میخوای براش ببری ؟
  • آره.
  • بده من می‌برم؛ تو بمون کارگاه.
  • آخه...
  • آخه نداره! نمی‌بینی همه رو اخراج کردم. هر چی سفارش مونده یا تکمیل کن یا کنسل کن. کارگاه تا یه مدت دست تو. ✘

-‌ مریم کجاست؟
-‌ داخل پارکه همین ب*غل.
-‌ وسایلاشو میخوای براش ببری ؟
-‌ آره.
-‌ بده من می‌برم؛ تو بمون کارگاه.
-‌ آخه...
-‌ آخه نداره! نمی‌بینی همه رو اخراج کردم. هر چی سفارش مونده یا تکمیل کن یا کنسل کن. کارگاه تا یه مدت دست تو. ✔
 
پارت پنجم:

بدرک ✘ به درک ✔

  • کاش بچه‌ها رو اخراج نمی‌کردید.
  • همشون برن بدرک. دیگه حوصله کارگاهم ندارم. ✘
-‌ کاش بچه‌ها رو اخراج نمی‌کردید.
-‌ همشون برن بدرک. دیگه حوصله کارگاهم ندارم. ✔

فاطمه سری به نشانه تاکید تکان داد. ✘
فاطمه سری به نشانه تأیید تکان داد. ✔
تأکید وقتی استفاده میشه که طرف بخواد رو حرفش، رو چیزی که خودش گفته پافشاری کنه. این جا فاطمه حرف علی رو تأیید می‌کنه به معنی پذیرش.

۶ دیگه از فردا کارگاه نمیام. فقط یک هفته وقت بده تا خونتو تحویلت بدم. ✘
- دیگه از فردا کارگاه نمیام. فقط یک هفته وقت بده تا خونتو تحویلت بدم.✔

-‌ چی میگی علی؟ تو چیکار کردی!
-‌ هنوز که کاری نکردم. ببین چیکارا قراره بکنم. نمی‌ذارم اینجوری عذاب ببینی.
معمولاً برای عذاب از فعل کشیدن استفاده می‌کنن نه دیدن.

  • یعنی چی؟ الان کجا داری میری؟
  • تو کاریت نباشه. فقط برو پیش فاطمه. کارگاه بمونین تا من برگردم. ✘
-‌ یعنی چی؟ الان کجا داری میری؟
-‌ تو کاریت نباشه. فقط برو پیش فاطمه. کارگاه بمونین تا من برگردم. ✔
 
پارت ششم:
اینجا ✘ این جا ✔
آنجا ✘ آن جا ✔

به جز این دوتا ایراد خیلی بزرگی نداشت. به شدت منتظر ادامه‌ش هستم.
با عشق؛ ناظر مشتاق رمانت.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 5)
عقب
بالا پایین