اطلاعیه 📚درخواست تأیید رمان📚

[دالسین]

سلام
درخواست تایید رمان

 

[malihe]

سلام
درخواست تایید رمان

✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!​

---

ناظر ارشد تعیین شده‌ برای شما: @~D.R.M~
لطفاً با ناظر مربوطه و مدیر تالار: @malihe
گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان ارسال اثر: ۷روز
حداکثر زمان بررسی: ۳روز​

 

[K.M.A]

سلام خسته نباشید
درخواست ناظر تایید

 

[malihe]

سلام خسته نباشید
درخواست ناظر تایید

✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!​

---

ناظر ارشد تعیین شده‌ برای شما: @malihe
لطفاً با ناظر مربوطه و @..LADY Dyva..
گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان ارسال اثر: ۷روز
حداکثر زمان بررسی: ۳روز​

 

[سارا مرتضوی]

عالی نوشته در موضوع 'داستان کوتاه طلای نیمه‌شب | سارا مرتضوی'

9/21/25

وقتی به خانه رسید دفتر یادداشتش را درآورد و نوشت:
خانه‌ی خیابان جابرانصاری
۲- خانه‌ی خیابان مدرس
۳- عمارت کافه کتاب
۴- ماشین خارجی میتسوبیشی ۲۰۱۷
۵- ویلای اصفهانک
ساعت از نیمه‌شب گذشته بود که گوشی روی میز لرزید. پیام آشنا روی صفحه ظاهر شد:
«کارت عالی بود، ۳۰ میلیارد به حسابت واریز شد. ۲۴ ساعت وقت داری خرجش کنی.»
سارا این بار می‌خواست کاری کند که همسرش هم سهمی از این معجزه‌ی شبانه داشته باشد. گوشی را به دست گرفت و اینترنت را روشن کرد. جست‌وجو پشت جست‌وجو تا سرانجام چشمش به یک آگهی در چهارباغ افتاد. مغازه‌ای ۳۰ متری درست در قلب رفت‌وآمد شهر جایی که هر روز هزاران نفر از کنارش رد می‌شدند...

• سارا مرتضوی

• 
• 

 

[malihe]

عالی نوشته در موضوع 'داستان کوتاه طلای نیمه‌شب | سارا مرتضوی'

9/21/25

وقتی به خانه رسید دفتر یادداشتش را درآورد و نوشت:
خانه‌ی خیابان جابرانصاری
۲- خانه‌ی خیابان مدرس
۳- عمارت کافه کتاب
۴- ماشین خارجی میتسوبیشی ۲۰۱۷
۵- ویلای اصفهانک
ساعت از نیمه‌شب گذشته بود که گوشی روی میز لرزید. پیام آشنا روی صفحه ظاهر شد:
«کارت عالی بود، ۳۰ میلیارد به حسابت واریز شد. ۲۴ ساعت وقت داری خرجش کنی.»
سارا این بار می‌خواست کاری کند که همسرش هم سهمی از این معجزه‌ی شبانه داشته باشد. گوشی را به دست گرفت و اینترنت را روشن کرد. جست‌وجو پشت جست‌وجو تا سرانجام چشمش به یک آگهی در چهارباغ افتاد. مغازه‌ای ۳۰ متری درست در قلب رفت‌وآمد شهر جایی که هر روز هزاران نفر از کنارش رد می‌شدند...

• سارا مرتضوی

• 
• 

✧◆✧◆✧
درود برشما نویسنده عزیز
با درخواست شما موافقت شد!​

---

ناظر ارشد تعیین شده‌ برای شما: @Gemma
لطفاً با ناظر مربوطه و مدیر تالار: @malihe
گفتگویی گروهی ایجاد کنید و مشخصات الزامی رمان، شامل [عنوان، ژانرها، خلاصه، مقدمه، پیرنگ و همچنین سه پارت اول] را برای ما ارسال کنید.
با تشکر از همراهی شما!
حداکثر زمان ارسال اثر: ۷روز
حداکثر زمان بررسی: ۳روز​