اختصاصی درخواست تبلیغ آثار بدون سکه

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

سلام و وقت‌ بخیر
به اطلاع نویسندگان و سازندگان محتوا می‌رسد که از این پس می‌توانید برای تبلیغ آثار خود در همین تاپیک، درخواست تبلیغ بدون سکه ثبت کنید.

تفاوت تبلیغ سکه‌ای و بدون سکه:

• در تبلیغ سکه‌ای: ویدیوهای هم‌وایب، عکس‌های مرتبط و محتوای تکمیلی اثر شما قرار داده می‌شود و هر ماه اثر دوباره تبلیغ میشود.
• در تبلیغ بدون سکه: تنها مقدمه، جلد اثر و لینک منتشر می‌شود و سایر موارد مخصوص تبلیغات سکه‌ای خواهد بود.

لطفا برای درخواست تبلیغ نام اثر و لینک اثر رو در همین تایپک ارسال کنید

آیدی کانال تلگرام انجمن:

انجمن کافه نویسندگان | انجمن رمان نویسی

انجمن کافه‌نویسندگان ☕️ محفلی برای نویسندگان، شاعران و دوست‌داران ادبیات. اینجا، کلمه‌ها زنده‌اند و نوشتن رسم ماندن است. ❀ آدرس انجمن: https://forum.cafewriters.xyz/ ❀ آدرس سایت: https://cafewriters.xyz/ ❀ ارتباط با ادمـین: @Darrel_llll

t.me

 

[حسین یحیائی]

سلام دوست گرامی درخواست تبلیغ بدون سکه دارم

نام اثر: خون‌خواه

ژانر: جنایی

نویسنده: حسین یحیائی

خلاصه‌: داستانک خون‌خواه، زندگینامه ماریان باخمایر مادری آلمانی است که در یک اقدام نمادین و خودسرانه در دادگاه شهر لوبک آلمان با شلیک هفت گلوله قاتل و متجاوز دختر 7 ساله‌اش آنا باخمایر را به قتل رساند. قاتل، کلاوس گراپوفسکی پس از تجاوز به آنای خردسال او را کشت تا آنا هرگز ل*ب به بازگویی آنچه در آن لحظات تلخ برایش اتفاق افتاده بود باز نکند.

مقدمه: همیشه بخشش لذت بخش نیست، بعضی اوقات انتقام زیباتر از هر چیزی است.

لینک اثر:

در حال تایپ موضوع 'داستان کوتاه خون‌خواه | اثر حسین یحیائی'

10/9/25

نام اثر: خون‌خواه

ژانر: جنایی

نویسنده: حسین یحیائی

خلاصه‌: داستانک خون‌خواه، زندگینامه ماریان باخمایر مادری آلمانی است که در یک اقدام نمادین و خودسرانه در دادگاه شهر لوبک آلمان با شلیک هفت گلوله قاتل و متجاوز دختر 7 ساله‌اش آنا باخمایر را به قتل رساند. قاتل، کلاوس گراپوفسکی پس از تجاوز به آنای خردسال او را کشت تا آنا هرگز ل*ب به بازگویی آنچه در آن لحظات تلخ برایش اتفاق افتاده بود باز نکند.


مقدمه: همیشه بخشش لذت بخش نیست، بعضی اوقات انتقام زیباتر از هر چیزی است.


کاور اثر...

• حسین یحیائی
• جنایی داستانک
• پاسخ‌ها: 16
• تالار: داستان‌های کوتاه درحال تایپ

• 
• 

 

[سارا مرتضویسارا مرتضوی عضو تأیید شده است.]

بدون سکه ای

حرفه ای نوشته در موضوع 'رمان طلای نیمه‌شب | سارا مرتضوی'

شنبه ساعت 19:15

سارا چند ثانیه سکوت کرد، انگار می‌خواست خشمش را قورت بدهد؛ اما چیزی که در جانش می‌جوشید دیگر خشم نبود خستگی بود خستگی از دخالت‌های بی‌موقع، از این‌همه کنترل، از این‌همه باید و نباید، خستگی از اینکه همیشه سهم خودش را فراموش می‌کرد تا همه راضی باشند.
چشمانش را محکم بست، نفسی گرفت و آرام و قاطع گفت:
ـ من فردا میرم
محمد خشکش زد، براق شد.
ـ من اجازه نمی‌دم!
سارا پلک باز کرد؛ نگاهی داشت که مثل قفل بی‌کلید بود.
ـ من می‌رم و پسرم رو هم می‌برم. ما لایق یه زندگی بهتر هستیم.
محمد پوزخند زد.
ـ زندگی بهتر؟ یعنی اون خونه؟
ـ بله. یعنی همون خونه. یعنی مستقل شدن. یعنی زندگی جدا از فک و فامیل شما… و...

• سارا مرتضوی

• 

 

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

سلام دوست گرامی درخواست تبلیغ بدون سکه دارم

نام اثر: خون‌خواه

ژانر: جنایی

نویسنده: حسین یحیائی

خلاصه‌: داستانک خون‌خواه، زندگینامه ماریان باخمایر مادری آلمانی است که در یک اقدام نمادین و خودسرانه در دادگاه شهر لوبک آلمان با شلیک هفت گلوله قاتل و متجاوز دختر 7 ساله‌اش آنا باخمایر را به قتل رساند. قاتل، کلاوس گراپوفسکی پس از تجاوز به آنای خردسال او را کشت تا آنا هرگز ل*ب به بازگویی آنچه در آن لحظات تلخ برایش اتفاق افتاده بود باز نکند.

مقدمه: همیشه بخشش لذت بخش نیست، بعضی اوقات انتقام زیباتر از هر چیزی است.

لینک اثر:

در حال تایپ موضوع 'داستان کوتاه خون‌خواه | اثر حسین یحیائی'

10/9/25

نام اثر: خون‌خواه

ژانر: جنایی

نویسنده: حسین یحیائی

خلاصه‌: داستانک خون‌خواه، زندگینامه ماریان باخمایر مادری آلمانی است که در یک اقدام نمادین و خودسرانه در دادگاه شهر لوبک آلمان با شلیک هفت گلوله قاتل و متجاوز دختر 7 ساله‌اش آنا باخمایر را به قتل رساند. قاتل، کلاوس گراپوفسکی پس از تجاوز به آنای خردسال او را کشت تا آنا هرگز ل*ب به بازگویی آنچه در آن لحظات تلخ برایش اتفاق افتاده بود باز نکند.


مقدمه: همیشه بخشش لذت بخش نیست، بعضی اوقات انتقام زیباتر از هر چیزی است.


کاور اثر...

• حسین یحیائی
• جنایی داستانک
• پاسخ‌ها: 16
• تالار: داستان‌های کوتاه درحال تایپ

• 
• 

سلام و دورد ا
انجام شد.​

 

[حسین یحیائی]

ممنونم
کجا تبلیغ میشه دوست گرامی لینک داره ببینیم کجاست؟ لطفا اگر لینک داره برام ارسال کنید

 

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

ممنونم
کجا تبلیغ میشه دوست گرامی لینک داره ببینیم کجاست؟ لطفا اگر لینک داره برام ارسال کنید

لینک کانال تلگرام رو در پس اول گذاشتم میتونید ببینید

 

[حسین یحیائی]

ممنون و سپاس

 

[zhinazhina عضو تأیید شده است.]

بدون سکه ای

حرفه ای نوشته در موضوع 'رمان طلای نیمه‌شب | سارا مرتضوی'

شنبه ساعت 19:15

سارا چند ثانیه سکوت کرد، انگار می‌خواست خشمش را قورت بدهد؛ اما چیزی که در جانش می‌جوشید دیگر خشم نبود خستگی بود خستگی از دخالت‌های بی‌موقع، از این‌همه کنترل، از این‌همه باید و نباید، خستگی از اینکه همیشه سهم خودش را فراموش می‌کرد تا همه راضی باشند.
چشمانش را محکم بست، نفسی گرفت و آرام و قاطع گفت:
ـ من فردا میرم
محمد خشکش زد، براق شد.
ـ من اجازه نمی‌دم!
سارا پلک باز کرد؛ نگاهی داشت که مثل قفل بی‌کلید بود.
ـ من می‌رم و پسرم رو هم می‌برم. ما لایق یه زندگی بهتر هستیم.
محمد پوزخند زد.
ـ زندگی بهتر؟ یعنی اون خونه؟
ـ بله. یعنی همون خونه. یعنی مستقل شدن. یعنی زندگی جدا از فک و فامیل شما… و...

• سارا مرتضوی

• 

انجام شد زیبا.