جمله ای که نقل قول کردید دیالوگه و کاراکتر داره به یه کاراکتر دیگه اطلاعات میده. انتظارتون چیه؟ بلند شه نمایش بده برای اون یکی؟ روی کاغذ عکس جادوگر بکشه ؟ اگر مثلا میگفت:«جادوگر ها با پوست سبزشون قابل تشخیصن» خبری بود چون شخصیت ها میدونن جادوگر چه شکلیه. ولی توی یه دیالوگ ساده دیگه خبری و غیرخبری نداریم. یه جایی توی داستان آگرین داره قوانین یه مراسم رو توضیح میده. چون برای کسی داره توضیح میده پس دیالوگ توضیحیه؟ نه دیگه. اقتضای لحظه داستانه.جادوگرها معمولاً قابل تشخیصان.»
اطلاعات را مستقیم میدهد، نه از طریق تصویر یا کنش. سطح زبانیاش پایینتر از جملههای اطراف است
سه تا جمله نقل قول شده هم سه عمل کاملا متفاوتن، متوجه نمیشم چطور اطلاعات تازه ای اضافه نمیکنن؟موهای بلوند چرب و به هم ریختهاش مثل یال یک شیر دور سرش پراکنده شدهاند.
«دسته بیل را با انگشت نوازش میکند.»
«به آزرا چشم دوخته است.»
هر سه خوب هستن ، اما کنار هم اطلاعات تازهای اضافه نمیکنن و میشد یکیو حذف یا ادغام بشه.
عزیزم در رابطه با تگ اثر شما مغلطههای دفاعی قابل پاسخ نیستنجمله ای که نقل قول کردید دیالوگه و کاراکتر داره به یه کاراکتر دیگه اطلاعات میده. انتظارتون چیه؟ بلند شه نمایش بده برای اون یکی؟ روی کاغذ عکس جادوگر بکشه ؟ اگر مثلا میگفت:«جادوگر ها با پوست سبزشون قابل تشخیصن» خبری بود چون شخصیت ها میدونن جادوگر چه شکلیه. ولی توی یه دیالوگ ساده دیگه خبری و غیرخبری نداریم. یه جایی توی داستان آگرین داره قوانین یه مراسم رو توضیح میده. چون برای کسی داره توضیح میده پس دیالوگ توضیحیه؟ نه دیگه. اقتضای لحظه داستانه.
من نگفتم دیالوگ باید اطلاعات بدهچون برای کسی داره توضیح میده پس دیالوگ توضیحیه؟ نه دیگه. اقتضای لحظه داستانه.
عزیزم اصلا به حرف من ربطی نداره این جمله شمااگر مثلا میگفت:«جادوگر ها با پوست سبزشون قابل تشخیصن» خبری بود چون شخصیت ها میدونن جادوگر چه شکلیه.
چرا نداریم؟ دیالوگ میتونه خبری باشهولی توی یه دیالوگ ساده دیگه خبری و غیرخبری نداریم.
من این موضوع انکار نکردم اصلاجایی توی داستان آگرین داره قوانین یه مراسم رو توضیح میده.
اهااا اوکی متوجه شدم.عزیزم در رابطه با تگ اثر شما مغلطههای دفاعی قابل پاسخ نیستن
من نگفتم دیالوگ باید اطلاعات بده
من گفتم جملات شما هم سطح با بقیه جملاتتون نیست
عزیزم اصلا به حرف من ربطی نداره این جمله شما
من دارم روی سطح زبانی جمله شما حرف میزنم که با بقیه جملات در یک سطح نیست شما دارید درباره دانستههای یه شخصیت حرف میزنید
چرا نداریم؟ دیالوگ میتونه خبری باشه
میتونه غیرخبری باشه میتونه توضیحی باشه
میتونه شخصیت ساز باشه
من این موضوع انکار نکردم اصلا
دو مورد آخر حتما اصلاح کنید بعد اینجا اعلام کنیداهااا اوکی متوجه شدم.
✓ استفاده مکرر از افعال گزارشی مشابه
مثال
زن پیرتر میگوید…
زن گاریچی میگوید…
آزرا میگوید…
رمان شما حرفهای هست بهتره نثر شما و تمامی پارت و قسمتها حرفهای باشه
بهتره بعضی مواقع فعل رو حذف کنید
✓ یکدست نبودن نگارش و نشانهگذاری
مثالها
«همه شون» / «همهشون»
استفاده زیاد از سه نقطه