L Lidiya مهمان 1/17/24 #331 مرا عهدی ست با شادی که شادی آن من باشد مرا قولی ست با جانان که جانان جان من باشد ****** آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #332 چَشـــــم بَــد دور؛ کهـ هم جانـــے …! و همــ جانانـــے …! آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #333 جانانَـــم…. در صَـدر جَـدولِ آرزوهایَـم . گرفتنِ دَسـت هایَت اسـت … آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #336 چون نرقصد جانم از شادی که جانانم تویی محرم دل مطلب تن مقصد جانم تویی آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #337 جانم از کَف رفته بود و جانِ جانانم شدی … ماهِ من گُم شد در این شب، ماهِ تابانم شدی … آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #338 یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #339 نگاهم می کنی جانم فدایت سر و پا و تنی دارم فدایت سلاح آتشین چهره ات باز دلم آتش زده، آن هم فدایت آخرین ویرایش: 1/17/24
L Lidiya مهمان 1/17/24 #340 بیا دلتنگی هایمان را تقصیر پاییز و زمستان نیندازیم چه فرقی میکند بهار باشد یا پاییز زمستان باشد یا تابستان ؟ تو که نباشی همهی فصل ها برایم یک اسم دارند: «فصل دلتنگی» آخرین ویرایش: 1/17/24
بیا دلتنگی هایمان را تقصیر پاییز و زمستان نیندازیم چه فرقی میکند بهار باشد یا پاییز زمستان باشد یا تابستان ؟ تو که نباشی همهی فصل ها برایم یک اسم دارند: «فصل دلتنگی»