شعر °اشعار تک بیتی°

درد دل کن که نماند به دلت، دل تنگی
کوه هم در فوران است به آن دل سنگی
 
از خس و خاشاک بگذر، گرد گلها طوف کن
تا چو زنبور عسل پر شهد سازی خانه را
 
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست
آخر ای خانه برانداز ،سرای تو کجاست
 
مثلِ نقاشی که نورِ چشمِ خود را باخته
زندگی بی تو مرا از کار و بار انداخته
 
عقب
بالا پایین