تا یه جایی به خاطر مامان... چشایِ سرختو قایم میکنی خونه نمیری... یه جایی میرسی به بی حسی محض... جوونیتو میدویی و میرسی به شصت... میمونه دستت زیرِ سنگ... میشه قلبت رنگش تیره ترمیگن اینو که بچه سالمه
تو دورش کن از هرچی ظالمه
گریه میکنی میدونم من شیر بهونه ست
اشک تو واسه ورود به این زمونه ست
اون چشم کور دیروزریه پر دود، شش پر آه
زیر دوش تنها و شرشر آب
دزد و گدا، بغض و چرا
پر ساقی پارک و سرسره ها
مرژاک و تتلو _ میرم