دلنوشته [ نـادر ابراهیـمی ]

مي‌داني ؟
وقتي قبل از برگشتن
فعل رفتني در کار باشد
محبت خراب مي‌شود
محبت ويران مي‌شود
محبت هيچ مي‌شود
باور کن
يا برو يا بمان
اما اگر رفتي
هيچ‌وقت برنگرد؛
هيچ‌وقت!

(نادر ابراهيمي)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قلب، مهمانخانه نيست که آدم‌‌ها بيايند
دو سه ساعت يا دو سه روز توي آن بمانند و بعد بروند!
قلب، لانه‌ي گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود
و در پاييز باد آن را با خودش ببرد
قلب، راستش نمي‌دانم چيست!
اما اين را مي‌دانم که فقط جاي آدم‌هاي خيلي خيلي خوب است!

يک عاشقانه آرام _ نادر ابراهيمي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سخن عاشقانه گفتن، دليل عشق نيست!
عاشق كم است سخن عاشقانه فراوان!
عشق عادت نيست.
عادت همه چيز را ويران مي‌كند از جمله عظمت دوست داشتن را
از شباهت به تكرار مي‌رسيم
از تكرار به عادت
از عادت به بيهودگي
از بيهودگي به خستگي و نفرت
{نادر ابراهیمی}
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مرا تصديق کني يا انکار
مرا سرآغازي بپنداري يا پايان
من در پايان پايان‌ها فرو نمي روم
مرا بشنوي يا نه
مرا جستجو کني يا نکني
من مرد خداحافظي هميشگي نيستم
باز مي‌گردم؛ هميشه باز مي‌گردم
{نادر ابراهيمي}
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پدرم مي‌گويد از سولماز بگذر
که رنج مي‌آورد
مادرم گريه مي‌کند از سولماز بگذر
که مرگ مي‌آورد
خواهرهايم به من نگاه مي‌کنند باخشم
که ذليل دختري شده‌ام
آه سولماز
اين‌ها چه مي‌دانند که عاشق سولماز بودن چه درد شيريني است
به کوه مي‌گويم سولماز را مي‌خواهم
جواب مي‌دهد من هم
به دريا مي‌گويم سولماز را مي‌خواهم
جواب مي‌دهد من هم
در خواب مي‌گويم سولماز را می‌خواهم
جواب مي‌شنوم من هم
اگر يک روز به خدا بگويم سولماز را مي‌خواهم
زبانم لال، چه جواب خواهد داد؟

{نادر ابراهيمي}
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما در هيچ حال
قلب هايمان خالي از غم نخواهد شد
چرا که غم
وديعه يي ست طبيعي که ما را پاک نگه مي دارد
انسان هاي بي اندوه
به معناي متعالي کلمه
هرگز " انسان " نبوده اند و نخواهند بود
از اين صافي انسان ساز نترس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ايمان من به تو
ايمان من به خاک است
ايمان من به رجعت هر شوکتي‌ست
که در تخريب بناي پوسيده‌ی اقتدار ديگران
نهفته است
تو
چون دست‌هاي من
چون انديشه‌هاي سوگوار اين روزهاي تلخ
و چون تمام يادها
از من جدا نخواهي شد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

نهنــگنهنــگ عضو تأیید شده است.

نویسنده رسمی ادبیات
نویسنده رسمی ادبیات
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,675
پسندها
پسندها
6,155
امتیازها
امتیازها
338
سکه
85
قلب، مهمانخانه نيست که آدم‌ ها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ ی گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود و در پاييز باد آن را با خودش ببرد. قلب؟ راستش نمی‌دانم چيست، اما اين را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خيلی خوب است!
- نادر ابراهیمی -
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به یادم هست ، روزی مصرّانه ، به تو می‌گفتم:
” ما هرگز خسته نخواهیم شد…هرگز ”
اما مدتی است ، پی فرصتی می‌گردم شیرینم ،
تا به تو بگویم ، ما نیز ،
خسته می‌شویم … و خسته شدن ، حق ماست ؛
این که خسته می‌شویم و از نفَس می‌افتیم و در زانوهایمان،
دردی حس می‌کنیم ، مسأله‌ای نیست
مسأله این است که بتوانیم زیر درختی ، کنار جوی آبی ،
روی تخته سنگی ، در کنار هم بنشینیم
و خستگی از تن و روح، بتکانیم
خسته نشدن ، خلافِ طبیعت است
همچنان که، خسته ماندن
دیگر نمی‌گویم که ما تا زنده‌ایم ، خسته نخواهیم شد
بلکه می‌گویم: ما هرگز ، خسته نخواهیم ماند.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین