یه تصادف رو تصور کن.
یک تراژدی غیر قابل برگشت ناشی از اون تصادف رو تصور کن.
راننده ایی که اجازه رانندگی داره ولی واقعاً توان رانندگی رو نداره تصور کن.
کسی که راننده رو تشویق کرده که پشت فرمون ماشین بشینه تصور کن.
به کدوم یکی از این دو تا میشه چیزی گفت و اصلاً چه سودی داره؟
این ها رو میخواستم به یک راننده و همراهش بگم. ولی چه سودی داره؟
برای همین اینجا نوشتم.
دوستِ من!
تو هيچ دوستى ندارى. حتى بهترين دوستت هم دوست تو نيست. حتى من كه دوست خطابت كردم دوست تو نيستم. حتى خودت هم دوست كسى نيستى
آدم ها ميايند و مى روند امروز دستت را مى گيرند، فردا اسمت را يادشان نيست. ذات انسان همين است.