محفل ادبی [ بهش بگو ... ]

هرچی برمیگردم عقب می بینم ریشه مشکلات امروزم کجاست می بینم تو..‌اصلا اگه من گذرم به تو نخورده بود ایقد مشکلات نداشتم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
کاش حداقل پولی چیزی بودی، به یه دردی میخوردی. می‌زدیمت به یه زخمی
 
دیروز خوابت را دیدم
و انگار شاخه‌ای سبز بودی..
خرامان...
رقصان...
روی ناهمواری‌هایم.. خم می‌شدی..
مگر چیزی بیش از اینکه شاخه‌ای سبز باشی،
خوشحالم می‌کند؟


•نزار قبانی
 
خیره شدن به لبخندت شیرینه
خیره شدن به صدات شیرین‌تر


؛بماند یادگار از م.ف
۲۱ آذر ۱۴۰۴
 
‌‌حذف برای چیزی یا شخصی اتفاق میفته که فضایی رو اشغال کرده باشه.
تو،توخالی‌تر از این حرفایی!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
ردیفِ اولِ زندگیت رو به هرکسی نده.
ردیفِ اول جایِ کساییه که توی غم و شادی، شکست و پیروزی، کنارت بودن و امتحان پس دادن.
اگه آدم‌های «گذری» و «بی‌تعهد» رو بشونی ردیف اول، جلوی دیدت رو می‌گیرن و نمیذارن آدم‌های واقعی رو ببینی.
جایگاه آدم‌ها رو بر اساس «کیفیتشون» بچین.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: NAHIT
عقب
بالا پایین