|یه خط طوری|

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
دیدی چه ساده از تو ذهنت اسم منو خط زد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏‌‎حکایت ما شدن من و تو

‏‌‎حکایت شب است و روز،

‏‌‎دو محالِ وابسته...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میگفتی قلبت یه روزی حس منو درک کرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو سرد شده بودی فهمیدم این اتفاقی نیست گفته بودم تو دلم به تقدیر اعتقادی نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیخیال منو خل بازیام
بیخیال تو و غد بازیات
بیخیال منو تو تهش میشد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بعد رفتنت فهمیدم جای اونهمه جنگیدن میشه بیخیال هرچی شد حتی تو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رفتن تو ننداز گردنم
نبودی باز به صدجا سر زدم
خاموش بودی من صدبار زنگ زدم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه جوری رفتی انگار من بدم
بعد تو میشد تکرار هر شبم حرفات نمیشد باورم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نمیخواستم ببینی اشکامو اشکاتو نبینم من
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نمیخواستم بری تو تنهایی هرجایی سریع برگرشتم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین