-
-
RPR" به Gemma نوشته در موضوع در حال تایپ رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma با
Like واکنش نشان داد.
قدم‌زنان دورم می‌چرخد. مثل گرگی که صیدش را دور زده باشد فقط برای اینکه از بو کشیدنش لذت ببرد. ـ بس کنم؟ تو همیشه یه قربانی فوق‌العاده... -
RPR" به Gemma نوشته در موضوع در حال تایپ رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma با Like واکنش نشان داد.
وای عرفان... نمی‌دانی چه‌قدر دوست دارم برای کشتنت ساعت‌ها وقت بگذارم. نه با یک گلوله یا یک ضربه‌ی ناگهانی. دوست دارم با یک چاقوی کوچک،...
-
RPR" به Gemma نوشته در موضوع در حال تایپ رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma با Like واکنش نشان داد.
پاسخی نمی‌دهد. به‌جایش به‌آرامی از جایش بلند می‌شود و چند قدم در اتاق قدم می‌زند. حرکاتش آن‌قدر نرم‌اند که صدای پایش با قالی ترکیب...
-
RPR" به Gemma نوشته در موضوع در حال تایپ رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma با Like واکنش نشان داد.
روی تخت می‌نشینم. بالش‌ها نرم‌اند ولی سنگینی بدنم حسش را از بین می‌برد. آدونیس بی‌سر و صدا روی همان مبل کنار پنجره می‌نشیند و پا روی پا...
-
RPR" به Gemma نوشته در موضوع در حال تایپ رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma با Like واکنش نشان داد.
آدونیس نگاهش را به عرفان می‌دوزد. نگاه سبزش حال خاکستری‌ست، درست مثل آسمان قبل از طوفان. ـ دیگه کافیه. عرفان کمی سرش را کج می‌کند. ـ...
-
RPR" به Gemma نوشته در موضوع در حال تایپ رمان گورستان پیوندها (جلد دوم دلیما) | Gemma با Like واکنش نشان داد.
پاسخی نمی‌دهد. تنها با نگاهی خسته و بدون هیچ احساسی، براندازم می‌کند. انگار مردی‌ست که حوصله‌اش از تماشای صحنه‌ای طولانی و بی‌کشش سر...
-
از شدت تعجب هیچ نمی‌تونستم حرکت کنم؛ فقط اطراف را نگاه می‌کرد. هیروان که دید حرکت نمی‌کنم دستم را گرفت و پشت سر خود کشید و چون انتظارش...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
