-
-
Leila Moradii به موضوع نظارت همراه رمان زخمه‌ی خلقان | ناظر: Azaliya پاسخ داده‌است.خداقوت مهربون چهار پارت https://forum.cafewriters.xyz/threads/39670/post-366378 -
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.امیرعلی با عجز پلک روی هم گذاشت. زیر تیغ برنده‌ی اقبال، تن قلندر چه مظلومانه از نفس افتاده بود. حسام کله خر! ذات آدمی که عوض نمیشد...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.صدای بسته شدن درب، بند ناف گام‌های اعتراضش را برید. باز مثل همیشه او را تنها گذاشت، این بار یک عالم فکر و خیال در سرش می‌چرخید که تا عمق...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.دستان ماه‌بانو می‌لرزید. نگاه غم‌زده‌‌اش را از خرده شیشه‌های زیر پایش گرفت، فروشنده گفته بود جنس شمعدانی‌ها نشکن است؛ اما حال مثل...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.گفت، همان چیزی که مرد مقابلش از آن هراس داشت. تشت رسوایی که بر زمین بیفتد ساز خاموشی دارد، اما بدجور عرش را می‌لرزاند. ماه‌بانو پوزخندی...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.جمله‌ی کوتاه زیر لبی‌اش مهر سکوت بر لبان ماه‌بانو چسباند. چرا راست و حسینی حرفش را نمیزد؟ چیزی عین کلاف دور ذهنش پیچیده بود که هر چقدر...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.حباب‌های ریز درون کاسه‌ی چشمان ماه‌بانو، آماده ترکیدن بودند، این وسط نمی‌فهمید بی‌قراری‌های قلبش از فهمیدن ذات واقعی مرد بود یا چیز...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.حرکاتش هیستریک‌آمیز بود، پلک چپش مدام می‌پرید. حسام نفس آلوده‌اش را با پوف عمیقی بیرون داد، پوشه را به میز برگرداند و شانه‌های لرزانش را...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.ماه‌بانو تاب شنیدن جملات سربسته‌‌‌شان را نداشت، انگشتان سِر شده‌اش حتی نمی‌توانستند دستگیره را در خود نگاه دارند. درب با صدای خش‌داری،...
-
Leila Moradii به موضوع نظارت همراه رمان زخمه‌ی خلقان | ناظر: Azaliya پاسخ داده‌است.۴ پارت https://forum.cafewriters.xyz/threads/39670/post-365837
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.اسم این مرد را متوالی، از تماس‌های مشکوک و پنهانی حسام شنیده بود و نمی‌دانست چه شخصی است که تا این حد از او نفرت دارد. - شراکت با کسی...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.*** مرد جوان مکانیکی از زیر اتومبیل مدل بالایی بیرون آمد و در حالی که دستان سیاه شده‌اش را به لبه‌ی پیش‌بند سرمه‌ایش می‌مالید، پسر...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.ترگل چیز زیادی از جملات مرموزش نفهمید. در فرا سوی ذهنش عقیده داشت که یک مأمور وظیفه‌شناسی چون او، هدفش بیشتر زمین زدن امثال ابوداوود است...
-
Leila Moradii به موضوع پایه [رمان زخمه‌ی خُلقان] اثر «لیلا مرادی کاربر انجمن کافه نویسندگان» پاسخ داده‌است.امیرعلی لیوان درون دستش را کناری گذاشت و بعد از وقفه‌ای، در فاصله‌ای نزدیک با دخترک که چهره‌‌ی روشن شده‌اش زیر هاله‌ای از جوش‌های قرمز...
-
Leila Moradii به موضوع نظارت همراه رمان زخمه‌ی خلقان | ناظر: Azaliya پاسخ داده‌است.سلام قشنگم ۴ پارت ارسال شده. برای اینکه به زودی می‌خوام رمان رو برای بازبینی تگ بفرستم همه‌روزه پارت می‌ذارم گلم عجله نکن، تا بررسی بشه...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
