-
-
زهرا سلطانزاده به موضوع نظارت همراه رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | ناظر: ماشاگانا پاسخ داده‌است.سپاس از یادآوری شما. حتماً از این به بعد برای پرش زمانی یا تغییر لحن، از سه ستاره استفاده می‌کنم. ممنون از دقت‌تون.🌱🫀 -
زهرا سلطانزاده به موضوع نظارت همراه رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | ناظر: ماشاگانا پاسخ داده‌است.درود بر شما. سپاسگزارم بابت نگاه دقیق‌تون. نکته‌ی مربوط به ویرگول رو حتماً در پارت‌های بعدی اصلاح می‌کنم. شنیدن اینکه رمان جلب توجه‌تون...
-
هنوز وقتی کسی شبیه لبخندت می‌خندد، دلم می‌ریزد… نه از شوق، از زخمی که هنوز خوب نشده. اگر روزی برگشتی، رد خون را در صدایم دنبال کن… جایی...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.نور شدیدی از بالای سرش می‌تابید. سفید، کورکننده و بی‌رحم. چشمانش درد گرفت، انگار که از اعماق تاریکی بیرون کشیده شده بود و حالا جهان با...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.ویکتور به آینه نزدیک شد. نفسش سنگین بود، انگار در سینه‌اش فرو می‌رفت. انگشتانش لرزان به سطح آینه برخورد کرد، و تصویر هیولا تکانی خورد،...
-
زهرا سلطانزاده به دیـوا نوشته در موضوع نظارت همراه رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | ناظر: ماشاگانا با
Like واکنش نشان داد.
عزیزم وقتت بخیر لطفت برای تغییر لحن یا پرش زمانی از سه ستاره استفاده کنید نه از سه نقطه @زهرا سلطانزاده -
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.و ویکتور، همان‌طور که در تاریکی ایستاده بود و به این صحنه نگاه می‌کرد؛ دردی را حس کرد که از قلبش عبور کرد. - آن شب تو می‌توانستی کاری...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ دلنوشته سطرهایی برای هیچکس | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.دوستت داشتم… نه مثل آدم‌های عاقل، مثل کسی که ته دره افتاده، و هنوز باور دارد می‌شود پرواز کرد. نگاهم را جا گذاشتم روی چشمانت، و تو حتا...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ دلنوشته خستگی، فقط خواب آلودگی نیست | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.خستگی مثل زنی‌ست که از خواب عشق برگشته باشد... گاهی احساس می‌کنم تنهایی، نام دیگر من است... زنی که در سکوت شب، با خودش قهوه می‌نوشد و...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع چالش [تمرین نویسندگی]🔟 پاسخ داده‌است.فکرش را نمی‌کرد یک انتخاب ساده، شروع پایانش باشد. پایانی بی‌درد اما عمیق، مثل مردن آرام در خوابی بی‌رویا. کاش کسی آن روز صدایش را شنیده...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ رمان مه، خانه‌ی خاطره‌ها | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.- اگر بخواهم رو راست باشم، تو از همان اول در حال تبدیل شدن بودی. یک قربانی؟ نه؛ تو همیشه یک هیولا بوده‌ای و فقط دنبال بهانه‌ای می‌گشتی...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ دلنوشته سطرهایی برای هیچکس | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.سطرهایی نوشتم برای تو که هرگز نبودی، نه در خاطره‌ای، نه در آغوشی، نه حتی در رویاهای نیمه‌جانم. و حالا خوب می‌فهمم… گاهی خیالِ کسی،...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع در حال تایپ دلنوشته خستگی، فقط خواب آلودگی نیست | زهرا سلطانزاده پاسخ داده‌است.می‌گن خستگی با یه خواب خوب درست میشه… ولی کاش یکی می‌فهمید بعضی خستگی‌ها فقط توی تن نیستن. تو دلن. تو روحن. تو فکرایی‌ان که شب تا صبح...
-
زهرا سلطانزاده موضوع در حال تایپ دلنوشته خستگی، فقط خواب آلودگی نیست | زهرا سلطانزاده را در تالار دلنوشته‌های درحال تایپ فرستادهاستعنوان: خستگی، فقط خواب آلودگی نیست... نوسینده: زهرا سلطانزاده ژانر: درام مقدمه: گاهی خسته‌ای نه از کار، نه از راه رفتن، بلکه از تحمل...
-
زهرا سلطانزاده به موضوع چالش [تمرین نویسندگی]9️⃣ پاسخ داده‌است.– می‌دونی غمگین‌تر از تنهایی چیه؟ – نه، چی می‌تونه غمگین‌تر از اون باشه؟ – اینه که اون‌قدری با سکوت زندگی کرده باشی، که دیگه حتی صدای...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
