متون و دلنوشته [ حال خود را به نثر بیان کنید ]

[نازلــی]

دلنوشته حال خود را به نثر بیان کنید

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

۹۹.۰۵.۱۴

+ فقط نثر

​

 

[نازلــی]

کاش آدم پای چیزا و کسایی وایسه که تهش شرمنده‌ی خودش نشه

 

[نازلــی]

مرورِ گذشته هیچ چیز را تغییر نمی دهد، هیچ در بسته ای گشوده نمیشود و هیچ زخمی التیام نمی یابد. با این همه، گاهی مجبوریم گذشته ‌مان را مرور کنیم. نیم نگاهی که شاید دقیقه ها و ساعت ها و روزها ما را در خود حبس کند و کسی چه می داند تحملِ این بار اضافه بر دوش‌ هامان به چه کارمان خواهد آمد. مثال بار سنگینِ گناهی بخشوده شده و کوچک بر دوش انسان که چاره ی هیچ آینده‌ ای نیست اما حضورش حذف ناشدنی ‌ست.



سيد محمد مرکبیان

 

[نازلــی]

هوا گرم است و
حوصله ی مباحثه نیست ،
من غمگینم و همین که
بادی خنک به صورتم بوزد ،
هر حرفی را قبول می کنم .

-حسین صفا

 

[نازلــی]

تعداد آدم هایی که من واقعاً دوست شان داشته باشم زیاد نیست،​

تعداد کسانی که نظر خوبی درباره شان دارم از آن هم کمتر است​

من هرچه بیشتر دنیا را می شناسم از آن ناراضی تر می شوم​

هر روز که می گذرد بیشتر معتقد می شوم آدم ها، شخصیت ناپایداری دارند​

و نمی شود روی ظواهر لیاقت یا فهم و شعورشان حساب کرد​

. . .​

 

[.Monji|مُنجی.]

"جنگ" چیز خوبی نیست

مگر تو

مرا با خود

به "غنیمت " ببری ...!

 

[Noah]

چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی تو بخند
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند

 

[Noah]

شـک نـدارم سـفـره ی دلـم را ڪــﮧ وا ڪـنم هـمــ ﮧ سـیـر مــے شـونـد …!

 

[Noah]

به خـــــــدا
” دل ” آلزایمــــــــر نمی گیرد !
بفهمیــد آدمـ ها . . .

 

[Noah]

بدترین درد اینه که ،
مخاطب های گوشیتو چک کنی
و بخوای با یکی درد و دل کنی
ولی . . .
هیچکس و پیدا نکنی . . .