متن دلتنگی| انجمن کافه نویسندگان

خدایا ته نشین شد آرزوهایم ، کمی هم بزن زندگی ام را​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگی چون قفسی است ، قفسی تنگ ، پر از تنهایی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چقدر عبرت در این عروسک هاست، و ما از عروسک کمتریم …
آن ها مرده بودند و زندگی می کردند، ما زندگی می کنیم و مرده ایم …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :

“زبانم لال !”​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
راه رفتن را یاد گرفتیم
تا دویدن را بلد شویم
دویدن را یاد گرفتیم
تاراهی برای زودتر رسیدن بیابیم
دویدیم و دویدیم و دویدیم
بی آنکه بدانیم سهم ما از زندگی
فقط دویدن بود
نه رسیدن​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خودکُشی کردن که کاری نداره. . .
اگه مـــَردی، زندگی کن…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگی ، ساعتی شنی ست
گاه لازم است زیر و رو شود !​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میــدونـ ــی چـیـه؟ چـــیز خـاصــی نــیــست فـقـط یـــکم خستــم از زندگـی
یـکم میخوام بـــخوابم یـــکــم مـــیـــخــوام نـــبـــاشم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺮﺽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ
ﻃﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺍﯾﻦ ﺭﻧﺪﺍﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ب ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﯽ ﺳﺖ ک ب ﺁﻥ ﻣﺤﮑﻮﻣﻢ…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین