? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #11 صدای تورا درتنهایی شب می شنوم دردرون ام فریاددردهای ات ازهراس مرابه انزوا می کشاند باز"تنها بااوازتو قلب ام به طپش می اید دوباره بخوان که فریادم را فریاد رسی نیست درقریه من ... علی مهیار آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
صدای تورا درتنهایی شب می شنوم دردرون ام فریاددردهای ات ازهراس مرابه انزوا می کشاند باز"تنها بااوازتو قلب ام به طپش می اید دوباره بخوان که فریادم را فریاد رسی نیست درقریه من ... علی مهیار
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #12 ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران بیداری ستاره در چشم جویباران آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران بازا که در هوایت خاموشی جنونم فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوار زندگی را زین گونه یادگاران وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقی ست آواز باد و بارانشفیعی کدکنی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران بیداری ستاره در چشم جویباران آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران بازا که در هوایت خاموشی جنونم فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند دیوار زندگی را زین گونه یادگاران وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقی ست آواز باد و بارانشفیعی کدکنی
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #13 هیچ میدانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟ _زان که بر این پرده ی تاریک، این خاموشی نزدیک، آنچه می خواهم نمی بینم، و آنچه می بینم نمی خواهم. شفیعی کدکنی آخرین ویرایش: 1/16/24
هیچ میدانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟ _زان که بر این پرده ی تاریک، این خاموشی نزدیک، آنچه می خواهم نمی بینم، و آنچه می بینم نمی خواهم. شفیعی کدکنی
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #14 خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن سایه شهریار آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن سایه شهریار
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #15 شمعی فروخت چهره که پروانهی تو بود عقلی درید پرده که دیوانهی تو بود خم فلک که چون مه و مهرش پیالههاست خود جرعه نوش گردش پیمانهی تو بودشهریار آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
شمعی فروخت چهره که پروانهی تو بود عقلی درید پرده که دیوانهی تو بود خم فلک که چون مه و مهرش پیالههاست خود جرعه نوش گردش پیمانهی تو بودشهریار
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #16 پوستینی کهنه دارم من یادگاری ژنده پیر از روزگارانی غبار آلود سالخوردی جاودان مانند مانده میراث از نیاکانم مرا ، این روزگار آلود جز پدرم آیا کسی را می شناسم؟ مهدی اخوان ثالث آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
پوستینی کهنه دارم من یادگاری ژنده پیر از روزگارانی غبار آلود سالخوردی جاودان مانند مانده میراث از نیاکانم مرا ، این روزگار آلود جز پدرم آیا کسی را می شناسم؟ مهدی اخوان ثالث
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #17 همان رنگ و همان روی همان برگ و همان بار همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز همان شرم و همان ناز همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسا مهدی اخوان ثالث آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
همان رنگ و همان روی همان برگ و همان بار همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز همان شرم و همان ناز همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسا مهدی اخوان ثالث
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #18 شب آمد ، سیاهی جهان را گرفت غم تو ، گریبانِ جان را گرفت بیا ای درخشنده مهتاب من که عشق تو بُرد از سرم خواب من رهایم مکن در غمِ بی کسی کنم ناله ، شاید به دادم رسی مهدی سهیلی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
شب آمد ، سیاهی جهان را گرفت غم تو ، گریبانِ جان را گرفت بیا ای درخشنده مهتاب من که عشق تو بُرد از سرم خواب من رهایم مکن در غمِ بی کسی کنم ناله ، شاید به دادم رسی مهدی سهیلی
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #19 مادر! مرا ببخش . فرزند خشمگين و خطا كار خويش را مادر! حلال كن كه سرا پا نامت است با چشم اشكبار، ز پيشم چو ميروي سر تا بپاي من غرق ملامت است. مهدی سهیلی آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
مادر! مرا ببخش . فرزند خشمگين و خطا كار خويش را مادر! حلال كن كه سرا پا نامت است با چشم اشكبار، ز پيشم چو ميروي سر تا بپاي من غرق ملامت است. مهدی سهیلی
? ......! کاربر ویژه کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 2,171 پسندها پسندها 2,598 امتیازها امتیازها 273 سکه 15 1/16/24 #20 چرا تا شکفتم چرا تا تو را داغ بودم ، نگفتم چرا بی هوا سرد شد باد چرا از ذهن حرفهای من افتادقیصر امین پور آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/16/24
چرا تا شکفتم چرا تا تو را داغ بودم ، نگفتم چرا بی هوا سرد شد باد چرا از ذهن حرفهای من افتادقیصر امین پور