[~ یـادداشـتـــ هـای تـلـخ نـویـس ~]


آتشـــــــــــ زدن به یک "سرنوشت"
کبریت نمی خواهد که
"پــــــــــــــــا" می خواهد
که لَگد بزنی به همهـــــــ دارایی یک نفر
و ..........
بـــــــــروی



:icon12:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بعضــــــی ها گـــریه نمی کنند
اما …
از چشـــــم هایشان معلوم است ؛
که اشکــــی به بزرگی یک سکــــوت ،
گــــوشه ی چشمشان به کمیــــــن نشسته
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلـــــــم کــه میگیرد
به خودم وعــــــده های روز خوب را میدهـــــم
از همــــان وعده های خوبــی که:
سالهــــــاست به امیـــــد رسیدنشان
تقویــــم را خط خطی میکنم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدمهـــا
غــمهایــشان را پُک مــی زنند
تا ریه هایــشان زندگـــی را کـم بیاورد؛
و شرعـــی ترین
خودکشـی را تجـــربه کنند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
راست میگویند،بویــــــــِ عطــــــــــر تمـــ ـام
خاطراتــــ تــ ـلخ و شیرین را بیاد میآورد
اما او هیچ وقت عطر نمیزد،زخمــــــــــ میزد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه چـــــــــــی داشت خوب پیش می رفت، تا اینکــــــه
بزرگـــــــــــ شـدیــــــم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تقصیر تو نیست
مقصر معلم دستور زبان فارسی بود
که به من نگفت
"من" باهر "تویی ما نمیشود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خـیلـی وقـت هآ
مُہـِـم تَریــن حـــــــــــــرف میـآטּ دو نفــر
همآنـی اَسـت ڪـه
هرگــــــــــــــــــــــ ــــز بِہـَـم نمـیگویــند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دریا
به دلتنگی ساحل
موج و صدف می بخشد
تو چه بخشیدی
به سکوت این شب ها
جز حسرت و آه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین