[~ دل نـوشتـه هـای کوچـــه پـشـتـی ~]

آرامبخش ها حافظه ام را پاک کردند،
اما دلم می گوید
من کسی را بسیار دوست می داشتم ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حمل تنهایی
از گدایی دوست داشتن آسان تر است
سهل است که انسان بمیرد
تاآنکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مهم این نیست که" زیبا" باشی
"زیبایی"
در اینه که مهم باشی
حتی برای یک نفر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امروز که بگذرد
دو روز است رفته ای
و سال هاست
که نیامده ای ..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"فــــــــــــــکرتو" که باشی
خــــــــــیابان به کـــــــــــنار
اتاق هـم قدم زدن دارد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی دست خودت نیست
دوست داشتن کسیکه
می دانی نمی شود او را داشت
اما مطمئنی تا ابد
دوست داشتنش
تکه تکه ات می کند …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
درد دارد...
" امروز "
حرفی برای گفتن نداشته باشی...
با کسی که تا...
" دیروز "
تمام حرف هایت را فقط به او می گفتی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می خواهی قضاوتم کنی ؟
کفش هایم را بپوش
راهم را قدم بزن
دردهایم را بکش
سال هایم را بگذران
بعد قضاوت کن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی به ی جاده دوراهی رسیدی که
یه طرفش احساس بود یه طرفش منطق
حتما سمت منطق حرکت کن….
چون ته ته همون جاده منطقیه احساس قشنگ منتظرت وایساده…
اما ته اون جاده احساسیه منطق ترسناک وایساده…
که ممکنه مجبورت کنه قید احساستو بزنی…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هرگز نفهمیدم که...
فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن...
به هر حال ...
دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین