[ دلـنـوشـتـه های بــآرانـی ]

همین جا که هستی و من با توام

همین جا که از کل دنیا کمیم

تو بـارون پاییزی و کوچه ها

چه خوبه تو و چتر و من با همیم !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای

آهسته می تراود از این غم ، ترانه ای

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست

دارم هوای گریه ، خدایا ، بهانه ای . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران که می بارد

تمام کوچه های شهر

پر از فریاد من است که می گویم:

من تنها نیستم ، تنها منتظرم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران ، یا دوش آب ، چه فرقی می‌کند؟

وقتی عاشقی ، زیر هیچ‌کدام ، آواز نخواند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باران قشنگی به زمین می بارد

امروز هوا عطر تو را کم دارد

من غیرتیم زود به این باد بگو

از موی پریشان تو دست بردارد !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست

گاهی از غصه تنها شدنش می بارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش وقتی آسمان بارانی است

چشم را با اشک باران تر کنیم

کاش وقتی که تنها میشویم

لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فصل باران است بارانی شویم

از درون جوشیم و طوفانی شویم

بوی خاک و بوی نمناک چمن

کیف دارد زیر باران تر شدن

در تمام قطره ها تکثیر شو

زیر باران خدا تطهیر شو . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نگاه ساکت باران

به روی صورتم دزدانه می لغزد

ولی باران نمی داند که من

دریایی از دردم

به ظاهر گرچه میخندم

ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار

اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ،

نه کم میاد و نه بند میاد . . .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین