[ دلـنـوشـتـه های بــآرانـی ]

می گویند باران که ببارد
بوی ِ خاک بلند می شود
پس چرا اینجا
باران که می بارد
عطر خاط ره ها می پیچد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من از تمام آسمـــان یک "بــــاران" میخواهم
و
از تمــــام زمین یک خیابان
و
از تمام تو یک دست
"که قفــــل شده در دست مـن"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بی تـــــــــــ ـــــو
حتـــــــــــی بـــــ ـاران هــــــــم
بــــوی تــــــــــشنگی مـــــــیدهد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آرامشی ملیح در گوشه چشمانم
مانند بارانی بروی شیروانی
اما…
ناودان ندارد
غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قدم زدن توی جاده های بارونی به من
عشق هدیه میکند
برای رسیدن به تو باز هم قدم بر می دارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

با چتـــر باشم
یا بدون چتر
فرقی نمیكند
" بی عشق خیــــــس بارانم
"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شبي باران شبي آتش
شبي آيينه و سنگم
شبي از زندگي سيرم
تو آتش ميشوي برخرمن تنهاي احساسم
تو را در هر نفس ميبويم اما...
باز دلتنگم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خــــدآیــا دیــــــــدی؟
کــُــلــی بـــــــــــــــآران فرســـتــادی
تـــــا ایــن لکـــه هـــآ را از دلـ ــم بشــویـــی
مــَــن کـــه گفته بـــودم لکـــــــــــه نیسـتــــ
زَخـــــــــــــــــــم اســت،زخـــــم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در نگاهت چیزیست ، که نمیدانم چیست
مثل آرامش بعد از یک غم
مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران
در نگاهت چیزیست ، که نمیدانم چیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از آدم ها دلگیر نشو
نیش زدن طبیعتشونه
سالها است که به هوای بارانی می گویند خراب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین