مادری : مامانی و پدربزرگم فوت شده اما زنده بود بهش میگفتم: بابا عینکی، هیچوقت بدون عینک طبی ندیدمش.. دلم تنگ شد واسه صدا کردن : )
پدری: مادر و بابابزرگ
بابابزرگمم فوت کرد ۴ سال پیش تقریبا
خیلی جدی بود جوری ک میخندید خوشحال میشدم ولی محبت های خاص خودشم داشت .
هرسال که کارنامه میگرفتم بهم جایزه میداد حتی دانشگاه هم آخر هر ترم میگفت معدلت چند شد بسلامتی؟ آخرشم از تو جیبش پول درمیاورد بعنوان جایزه میداد: )
خدا رحمتت کنه
خب خیلی آسونه
اسم مادربزرگهای مهربونتون رو بگید هم از طرف مادری هم پدری
و بگید که چی صداشون میکنید
من اسم مادربزرگم از طرفِ مادری: نازی، من مامان نازی صداش میکنم
از طرفِ پدری: عزیزه، من عزیزجون صداش میکنم
?