دنباله دار اسم ننه جوناتون رو بگید

[رَعد؛رَعد؛ عضو تأیید شده است.]

مادری طاووس که مادرجون صدا میکنم
پدری فوت کردن که ننه صداش میکردم

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

مادری : مامانی و پدربزرگم فوت شده اما زنده بود بهش میگفتم: ‌بابا عینکی، هیچوقت بدون عینک طبی ندیدمش.. دلم تنگ شد واسه صدا کردن : )

پدری: مادر و بابابزرگ
بابابزرگمم فوت کرد ۴ سال پیش تقریبا
خیلی جدی بود جوری ک میخندید خوشحال میشدم ولی محبت های خاص خودشم داشت .
هرسال که کارنامه میگرفتم بهم جایزه میداد حتی دانشگاه هم آخر هر ترم میگفت معدلت چند شد بسلامتی؟ آخرشم از تو جیبش پول درمیاورد بعنوان جایزه میداد: )
خدا رحمتت کنه

 

[Elyas]

خب خیلی آسونه
اسم مادربزرگ‌های مهربونتون رو بگید هم از طرف مادری هم پدری
و بگید که چی صداشون می‌کنید
من اسم مادربزرگم از طرفِ مادری: نازی، من مامان نازی صداش می‌کنم
از طرفِ پدری: عزیزه، من عزیزجون صداش می‌کنم
?

مادر بزرگ پدری: کبری بهش میگم ننه
مادر بزرگ مادری: سمیه بهش میگم بی‌بی

 

[دیـوادیـوا عضو تأیید شده است.]

مامان بزرگ پدریم اسمش کبری بود
ننه صداش میکردیم
فوت کرد

مادری « مامانی » صداش میکنیم

 

[مینِرا]

طرف مادری اسمش طوطی هست که من مامان جون صداش می‌کنم.
طرف پدری ”شاه‌بیگم خانم“ هست که من خانم ننه صداش می‌کنم.

 

[RPR"]

مادرِمادرم: لیلا....مامان‌بزرگ
مادرِپدرم: مریم....مادرجان

 

[ZiziZizi عضو تأیید شده است.]

مادربزرگ مادریم: سید بیگُم
مادربزرگ پدریم: فاطمه

 

[NOR•]

مامان مامانم: ثمین
مامان بابام: لیندا

 

[آلفای خاکستریآلفای خاکستری عضو تأیید شده است.]

مادر مادری : صدیقه ، ننه صدیقه صداش می کنم
مادر پدری : مونس(مینا) نِ نِ صدا می کنیم