دلنوشته [ مهران پیرستانی ]

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Diako
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وقتی پیامبری نیست...

رسالتی نیست برای آمرزش تلخ کامی ما

دستی نیست....

دستی نیست برای چیدن اندوه....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تمــــام شدم...

درست زمانی که چوب حــــــــراج به واژه هایم زدم...

برایت از سکه افتادم..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این جای خالیــــــــ من استــــ . . .

پـــــر از سکوتـــــــــ

پر از هیـــچ !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مرا به یاد بیاور

و تحسین کن

شهامتی می خواهد....

بودن...

و

نفس کشیدن...

و

هر روز تو را فراموش کردن......
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر وقت دستانتــــــــ را می سپردی بهـــــ من

دریایی از آرامش نصیبمــــ می گشتــــ

اکنون . . .

اقیانوس ــهــای آرامش هم ،

جای خالی دستانتــــ را لحظهـــ ای نمی گیرند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حیف که حوصله می خواهد .....

حرف زدن از چیزهایی که حوصله می خواهد

وگرنه می گفتم .........

خورشیدی که در کهکشان من می سوخت ....

سوخت...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای معنی انتظار

یک لحظه بایست !!!

دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست ؟؟؟

برگرد و نگاهم کن

و یک جمله بگو....

تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست ؟؟؟؟؟؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این چه حرفی ست که در عالم بالاست بهشت؟

هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

این چه جهانی ست که نوشیدن می نارواست؟

این چه بهشتی ست در آن خوردن گندم خطاست

آی رفیق این ره انصاف نیست،این جفاست

راست بگو،

راست،

فردوس برینت کجاست؟

راستی .......

آنجا هم هر کس و ناکس خداست؟"
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم گرفت...

مترو که نیست

خلوتِ سردِ دلم

ولی.....

از ارتباط مردم دنیا دلم گرفت !

یک رد پا که سهم من از بی نشانی است

از رد خون که مانده به هرجا دلم گرفت...

اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ

اقرار می کنم

در آمدم از پا...

دلم گرفت....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
" دلم تنگ است "

دلم می سوزد از باغی که می سوزد....

نه دیداری نه بیداری...


نه دستی از سر یاری.....


مرا آشفته می سازد چنین آشفته بازاری...!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 3)
عقب
بالا پایین